نامهای از ایوان تورگنیف بخشی از نامهای به تاتیانا باکونینا؛ مسکو، 20 مارس 1842:[...] گاه پیش خودم فکر میکردم راه ما از هم جدا شده، اما، وقتی غمی عمیق وجودم را از…
سما، شروع کردم! دوباره مدادمو دستم میگیرم و مینویسم این دفعه،بدون قاعده های همیشگی نوشتنم،یک نامه متفاوت واسه یک نفر از عزیز ترین هام مینویسم برای تو "سما"…
به حرفت رسیدم. همینجا پیاده میشوم. راستش نوشتن این نامه برایم، تقریبا از تمام مشق و انشا هایی که تا به حال نوشتهام سختتر است. الان سه روز گذشته و من با احتساب همین جمله، فق…
دستان خالی دستان خالی ام را بگیر !دستم را بگیر که خالی است از مهر خالی ام از وجودت. دستم را بگیر تا دور شویم از هرچه که تلخ است و تلخ می کند کاممان را…