دست در دست تو، قدم زنان تا ابد زری عزیزمچیزی که میخوام بهت بگم به خیلی سال پیش برمیگرده. نه از اون خیلی سال ها در حد ۲۰ و ۳۰ سال. قضیه مال ۸ ۹ سال پیشه.ولی الان که بهش ن…
تو تلخی مثل قهوه.... من دوستش دارم:) -من متاسفم نمیتونم ازت متنفر باشم پس بیشتر از قبل عاشقت میشم و عاشقی میکنم 'حتی با نبودنت و موقع هایی که ازم دور میشی '
نامت نامت را نمیدانم اما به چشمانت که نگاه میکنم صخره سیاهی میبینم که مهتاب از آن گذر کرده. لغزیدن سنگهای زیرپایمان و صدای جاری آب متوقفام…
نامه به یک دوست دوست عزیز من، میخواهم کمی از حالم برات بگویم.ماه امتحانات است و مشغول درس خواندنم. خداروشکر تازه اول مسیر است و هنوز انرژی و انگیزهی کافی…
نامهای به بردیا دلم میخواد سال دیگه اگه دوباره به این متن برخوردم حداقل بتونم یه لبخند کوچیک بزنم. بدونم که زحماتم بیهوده نبودن، برای هیچی تلاش نکرده بودم…