محمدصابر طاهریان·۳ سال پیشآن کافه جمالزاده و اتفاقهایی که نمیافتند.«خیابان جمالزاده را صدمتر که بیایی بالاتر، بعد از اولین چهارراه، سمت راست یک در کوچک است که یک چراغ بالای آن است.»داشتم آدرس کافه را برایت…
محمدصابر طاهریان·۳ سال پیشتالار وحدت و آن کافه معروفآرام از در کافه آمدیم بیرون و شروع کردیم سنگفرشهای جدید روبروی تالار وحدت را قدم زدن. هنوز چند دقیقهای تا ساعت ۷ مانده بود و ما باید تا…
محمدصابر طاهریان·۳ سال پیشصدای دمام / توصیف لحظاتی خاص که اتفاق نمیافتنددستش را گذاشته بود زیر بلندگوی گوشی که صدا یک کم بیشتر و بلندتر و راحتتر به گوشمان برسد. یک خفگی خاصی در صدا بود که با سنج و دمامی که رویش…
محمدصابر طاهریان·۴ سال پیششال سپیدی که با نخهای سرخ داشتیم میبافتیمش...دستم که روز ساحل چشمهایت تکان میخورد، انگار یک نفر قرار است در همان حوالی غرق شود. در همین لحظه.پیش از این چند جان را به گرداب چشمهایت ک…
محمدصابر طاهریان·۴ سال پیشتمامی ترکیبهای دیگر الفبابرای عین.میم، الف.الف، ح.عین و نون.دال، میم.الف، تمامی ترکیبهای دیگر الفبا و الف.میم عزیزم!راستش را بخواهی زمان زیادی است که دیگر ننوشتها…
محمدصابر طاهریان·۵ سال پیشنامههایی برای نزدیکانم؛ بحران اساسی انتخابما بر سر دوراهی و چندراهی مهاجرت، تغییر کار، تغییر مسیر زندگی یا خیلی چیزهای دیگر ماندهایمچهارسال یا شاید پنج سال پیش وقتی یکی از عزیزترین…
محمدصابر طاهریان·۵ سال پیشپاییز و هر چیز دیگری که خوب نیست...تاکسی که آرام پیچید توی اتوبان یکهو باد سرد خورد به صورتم و به خودم آمدم. راستی حالا در چه فصلی از سال هستیم؟ کمی طول کشید تا یادم بیاید حا…
محمدصابر طاهریان·۶ سال پیشسال نوی من از امروز آغاز میشود؛ دوم اردیبهشت ماه همین امروز که دوم اردیبهشت ۹۸ است، سال نو برای من آغاز میشود.سالی نو در زندگی؛ شاید هم حالی نو. چه کسی به درستی میداند؟برای سال جدید می…
محمدصابر طاهریان·۶ سال پیشدنیای جای بزرگی نیست برای آنها که سقف کوچکی دارندمست بودم. مستانه مینوشتم انگار. حالا که آن کافه و آن حافظهای زیرزیرکی که لابهلای کافه میخواندیم یادم میایید دوباره دلم میگیرد. دوباره…
محمدصابر طاهریان·۶ سال پیشتصویرت، خیلی هم با آنچه میپسندی غریبه نیست...گمانم خاصیت آینه است. همین آینه که روبرویم نشستهاست و زل زده است به من؛ همین روبرو، سه کنج اتاق، روبروی تخت و کنار پنجره. باید همین باشد.نگاهت که میکند، کمی خمیدهتر شدهای. سرما از پنجره توی صورت...