فرشته اشتری·۲ سال پیشسادِ مدرن.....مارکی دوساددر علم روانشناسی، «سادیسم» عنوانی برای توصیف اختلالی روانیست که فرد مبتلا به آن، میل به رفتارهای آزارگرانه دارد. جالب است بدانی…
ساد·۲ سال پیشهر روز و هر ساعتمادر گفت آن را از جایش بیرون بیاور. این یکی را بکار. نمیخواستم بپذیرم که مرده است. تا مدت ها با شرط اینکه اگر ساقهاش سبز شود، من هم پیش…
سعید صالح·۳ سال پیشامروز آخرین روز جهان استمنتظر اتوبوس آخر بود.از یک ساعت و نیم پیش، کولهپشتی و تمام وسایلش را جمع کرده بود و کنار پنجرهی کوچک اتاق گذاشته بود. پنجره در اصل فقط در…
سعید صالح·۳ سال پیشبرای خونه، پرِ نور واسه بیداری، پرِ سایه واسه خوابخانه ما قدیمی است. یعنی پدربزرگم مانند تمام خانوادههای ایرانی که یک زمانی یک جایی یک زمین به چه وسعت داشتهاند و مفت فروختهاند و اگر بود…
سعید صالحدردال مثل داستان·۳ سال پیشخیال میکنم تمام خوابهایم را گم کردهام، میشنوی؟از تشنگی از خواب بیدار شدم.چشمام هیچجا رو نمیدید، با احتیاط به سمت آشپزخونه حرکت کردم. با ولع تمام بطری آب رو سر کشیدم و انقدر آب یخ بود…
سعید صالحدردال مثل داستان·۴ سال پیشدر انتهای این تباهی، انتهای این هوای بد«چند دقیقه دیگر راه داریم؟»زن با بیمیلی وقتی داشت از پنجره، غروبِ نهچندان دلانگیزِ خورشید را نظاره میکرد پرسید. عصرِ پاییز یک سال غمان…
ساد·۴ سال پیشخیابانی به نام... [میانه آخر]پایم را از باریکه بین دو بلوک كه بیرون میگذارم هوا دوباره روشن شده و چهره آشنای خیابان را در نور روز میشناسم. اینجا همان خیابان اول است.…
ساد·۴ سال پیشخیابانی به نام... [میانه سوم]آخرین پله را پائین میآیم. همه چیز تاریک شده. اینجا نور مرده است. نه کاملا، هنوز غباری از روح روز را میتوان روی ابرهای تکه پاره شب دید. سا…
سعید صالح·۴ سال پیشبرای آقای نوری، میوهفروش خیابان گاراپیدیآقای نوری فوت کرد.احتمالن برای شما که تصوری از کیستیِ آقای نوری ندارید، این خبر بسیار سطحی و معمولی بهنظر میاد. برای من هم؛ نه به شدت شما…
ساد·۴ سال پیشخیابانی به نام... [میانه دوم]اینجا یک ورودی دارد. آرام به سمتش حرکت میکنم و طی مسیری باریک به کوچه دیگری میرسم. اینجا در دو سمت خود ردیفی از درختان بلند بالای خیابان…