مرضیه
مرضیه
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

بچه‌ی شیطانی رُزمری

داستان بچه‌ی رُزمری (1967) در دسته‌ی ادبیات وحشت قرار می‌گیرد اما وحشتی که در این داستان است نه از جنس موجودات و بدنهای تکه تکه و مشمئز کننده بلکه بیشتر از جنس روایتی دلهره‌آور است. این دلهره، پیامدِ تنهایی و استیصال زنی است که برای تولد فرزند شیطان انتخاب می‌شود و به هر دری می‌زند مفری نمی‌یابد. اگرچه مخاطب با تنهایی و بی‌پناهی رزمری همذات پنداری بیشتری دارد اما داستان عملا در مسیر بازنمایی تسلط شیطان بر زندگی انسان عمل می‌کند.

رومن پولانسکی در سال ۱۹۶۸ فیلمی با اقتباس از این کتاب ساخت که می‌توان جز در دو مورد که مترجم نیز در مقدمه کتاب شرح می‌دهد،آن را اقتباسی بسیار دقیق از کتاب دانست.

نمایی از فیلم بچه رزمری ساخته رومن پولانسکی با بازی میا فارو
نمایی از فیلم بچه رزمری ساخته رومن پولانسکی با بازی میا فارو


آغاز و تداوم دلهره، تنهایی و درماندگی

در این داستان، "رزمری"و "گای" زن‌وشوهری هستند که علی‌رغم هشدار یکی از دوستانشان، آپارتمانی را در یکی از ساختمان‌ها با پیشینه خلاف و خودکشی و... برای سکونت اجاره می‌کنند. شکل‌گیری دلهره و وحشت در داستان در واقع از همین نقطه و باتکیه‌بر مکان مخوف شکل می‌گیرد. در این مکان، این زوج با همسایگانی مواجه می‌شوند که رفتارهایشان کمی عجیب و متفاوت است که بعداً مشخص می‌شود شیطان‌پرست هستند.

رزمری شخصیت مثبت، اخلاق‌گرا و مهربانی دارد. تمام فکر و ذکرش داشتن یک زندگی و همسر خوب و شادکردن اوست. با او مهربان است و عاشق این که بتواند مادر شود. چیزی که همسرش چندان خواهان آن نیست. از نظر باورهای دینی نیز، رزمری اگرچه خود را یک مسیحی نمی‌داند؛ اما در خانواده‌ای کاتولیک بزرگ شده و دوست ندارد درباره پاپ بدگویی شود.

در ادامه به نظر می‌رسد جماعت شیطان‌پرست همسایه، رزمری را به‌عنوان زنی انتخاب کردند که فرزند شیطان از او متولد شود؛ اما ما به‌عنوان مخاطب شواهد کافی برای این موضوع نداریم، در وضعیت تعلیق و ابهام به سر می‌بریم و گاهی حس می‌کنیم نکند این صرفاً توهم توطئه‌ای است در ذهن رزمری.

به نظرم نقطه قوت داستان، ترسیم وضعیت درماندگی و تنهایی رزمری در مواجهه با شیطان‌پرستان است که هم نویسنده و هم فیلمساز به‌خوبی از عهده این کار برآمده‌اند. قرارگرفتن رزمری در میان جماعت جادوگران، از میان برداشته‌شدن تمام کسانی که به‌نوعی می­خواهند به رزمری کمک کنند تا مادر شیطان نباشد، پاره شدن آخرین رشته اعتماد او به همسرش و اطلاع از همدستی او با شیطان‌پرستان، تلاش­های رزمری برای خروج از این وضعیت که همه به بن‌بست می‌رسند، این احساس را در مخاطب ایجاد می‌کند که انگار همه شهر شیطان پرستند و هیچ‌کس به لالایی­های عاشقانه یک مادر توجهی ندارد. همه منتظر تولد فرزند شیطان­ اند و البته به‌خاطر آنکه رزمری انتقال‌دهنده او به این جهان است به او هم توجه می­کنند.

بازنمایی شیطان پرستی

به جز روایت دلهره‌های رزمری، می‌توان داستان را از نظر بازنمایی تسلط و قدرت شیطان و شیطان‌پرستان، در مسیر تقویت خرده‌فرهنگ‌های شیطان پرستی نیز تلقی کرد. اگرچه در ابتدا این‌طور به نظر می‌رسد که شیطان‌پرستان جماعتی کوچک هستند که برای رزمری و همسرش صرفاً در نقش همسایه‌های جادوگر ظاهر می‌شوند؛ اما کم‌کم قدرت فراگیری برای شیطان در داستان بروز می‌یابد به‌نحوی‌که عملاً تمامی اشخاص و نهادهای جامعه را ناکارآمد می‌کند. پزشک به‌عنوان نمادی از نهاد علم، همسر رزمری به‌عنوان عضوی از نهاد خانواده، کشیش به‌عنوان نماینده نهاد دین، همه یا به او خیانت می‌کنند یا کشته می‌شوند و به‌هرحال در مقابل خواست شیطان که تولد فرزندش از رزمری است قدرتی ندارند و در نهایت رزمری مانند یک زن منفعل، تنها و قربانی نقش مادری فرزند شیطان را می‌پذیرد.

گروه‌های شیطان‌پرست، خرده‌فرهنگ‌هایی هستند که نسبت به دین کلاسیک مقاومت می‌کنند. اگر فرهنگ مسلط را خداباور بدانیم، شیطان‌پرستان با رد خدا و قدرت‌بخشیدن به شیطان در مقابل این فرهنگ مسلط به شیوه خودشان مقاومت می‌کنند.

این مطلب را برای چالش کتاب‌خوانی طاقچه نوشتم. نسخه‌ای صوتی از کتاب در طاقچه وجود دارد.
مشخصات کتاب: بچه رزمری، آیرا لوین (نویسنده)، محمد قائد (مترجم).

مطالب دیگرم که امسال برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشتم:

کامل نبودن؛ موهبتی که باید از نو شناخت

درسِ معنای زندگی؛ روزهای سه‌شنبه‌ با استاد موری


تعدادی از مطالب پیشنهادی بدون ترتیب خاص:

عادت‌های عجیب؛ نویسنده‌های عجیب‌تر (3)

مه شكن

ادبیات جاده‌ را ارج بنهیم!

«ناجی» ? داستان یک نجات?

? نمایشگاه / ۰۳ | گذر...

یه تیکه از رویای شیرین

بی وقت نامه ی «پینوکیو» | چند کلام حرف مردانه!

در باب اهمیت ادبیات داستان

میخواستم نویسنده باشم=)

دیوانه بازی داستایفسکی در 19 صفحه + معرفی کتاب

خندیدن به چی؟

بهتر دیدن را تمرین کنید. (خلاصه فصل دوم کتاب سواد بصری)

رنگین‌کمان‌ها در سریال تدلسو!

علم بهتر است یا شوهر؟!

چهل تکه ی اشعار

چالش کتابخوانی طاقچهداستانکتابخوانیژانر وحشتکتاب
دوستدار نوشتن :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید