یک تکه سفر امروز برای اولین بار عمیقا با یک ناانسان اُنس گرفتم. چند وقتی است جرئت بیشتری در قبال این موجودات پیدا کردهام. منی که اغلب اوقات اهمیت چن…
داستان | بیخوابی بیخوابی به کلهام زده است. مثل خرسی که یک زمستانِ تمام را بالای درختی در جنگل کشیک داده باشد خوابم میآید و مانند بوفی که در یک سیارۀ همیش…
24 ساعتی که تهران مالِ من بود سیاه و سفید. خاموش. خسته. شهر را باید در این جا جست و جو کرد. معنا و مفهوم شهر را. شهری که خواب ندارد اما همیشه خوابآلود است. شهر…
کمالی که نمیخواه(یـ)م طنینش را میشنوید؟ طنین سرگیجهآورِ عقلانیتِ افراطی را میگویم. بیشک انسان هرکاری که میکند تاحدی عقلانیت و هدفمداری را در دل خود دارد ام…
موی میان بعضی وقتها تقلا میکنی حرف، بحث، مسئله، درد و جراحتی را که در ذهنت داری بیان کنی و در این راه، کلماتِ بسیاری خرج میکنی. حالا برای من کلمه…
پیرزنِ بچهخوار یک شخصیتی هست که اصطلاحا بهش میگن پیرزنِ بچهخوار. که حاصلِ ذهنِ خلاق دایی بنده هست. من و سبحان، پسرخالهم، بچه که بودیم، به دفعاتِ بسیار…
اخبار کتاب هایی داریم که می گویند پیگیر اخبار نباشیم و اخبار بد است و بیخیالش و فلان. که خب در جای خود حرف حقی است و برای بسیاری از اطرافیان و مر…
بُرجِ تنها یک تریلی حرف داشت و یک شهر سکوت. حیران و پریشان بود. سطل آشغالِ کوچک و پلاستیکیِ اتاقش که شاید دو ماه یک بار پُر می شد، حالا پر بود از ...
پرتاب انتظار نداری که از همان اولی که می نشینی پای کیبورد، و می خواهی شروع کنی به نوشتن، یک ایدۀ آسمانی فرا برسد و تو نیز آن را برگیری و ادامه بد…
کلاغ کلاغ کلاغ. این مهجورترین پرندۀ زمانه. قار غار قار غار قار غار.... اما اگر اندکی دقت ورزیده باشوید، می فهمید که هر چیزی میگه الا غار یا قار.…