امشب همه غمهای عالم را خبر کن جناب میرزا صارمخان اصلانی، پس از سلام؛ نظر به پیگیریهای جنابعالی مبنی بر پیگیری احوالات میرزا جهانگیرخان اقبال، به استحضار عالی میرساند،…
شرح پریشانی جناب مستطاب، میرزا صارمخان اصلانی، هماکنون که این دستخط را روانه میکنم از یوم هفتم شعبان تا امروز، هجده روزی بود که احدی از میرزاجهانگی…
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد حضور محترم نایبخان اردلان، بعد از سلام و تحیات، معذور از جنابتان که لاعلاج به نوشتن دستخط به حضور مبارکتان هستم، مخلص کلام آنکه: قریب پانز…
آبی من :) ☆ تو آبی منی تو مثل نقاشی شب های پرستاره ونگوگ منو تو یه رویای عمیق غرق می کنی مرا درون باتلاق خودت می کشی اما نه از آن ترسناک ها از آنهایی ک…
نبود چشم هایت خاکسترم می کند او نجات دهنده نیست. او نقطه ای خاموش در ژرف افکار خاک شده ام است که با نفرت به من زل می زند.
گمشده ات در زمان هزار و سیصد و پنجاه بود ، تو نبودی و من ، گمشده بودم توی زمان ، پنجاه سال رفتم عقب تا دیگه دلتنگت نشم. تو خیابونای شیراز قدم بر می داشتم ،…
نامه صدو پانزده ( وقتی مریضی ... ) علی قشنگم سلاملانگ دیستنس رو پذیرفتیم چون راه دیگه ای نداشتیم وگرنه کیه که ندونه کمر خرد کن ترین رابطه همینه.چند روزه مریضی و من با کیلومتر…