نامهای از ایوان تورگنیف بخشی از نامهای به تاتیانا باکونینا؛ مسکو، 20 مارس 1842:[...] گاه پیش خودم فکر میکردم راه ما از هم جدا شده، اما، وقتی غمی عمیق وجودم را از…
سما، شروع کردم! دوباره مدادمو دستم میگیرم و مینویسم این دفعه،بدون قاعده های همیشگی نوشتنم،یک نامه متفاوت واسه یک نفر از عزیز ترین هام مینویسم برای تو "سما"…
به حرفت رسیدم. همینجا پیاده میشوم. راستش نوشتن این نامه برایم، تقریبا از تمام مشق و انشا هایی که تا به حال نوشتهام سختتر است. الان سه روز گذشته و من با احتساب همین جمله، فق…
نیستی در لحظه های من..! در قشنگ ترین لحظه هایم تو،نبودیلحظه ای که اولین قدم هایم را پس از سال ها بیرون از محوطه بیمارستان برداشتم،نبودیلحظه ای که پزشک سلامتی کامل…
در ستایش او، اگه بری گریه میکنم... نمیدونستم؛ من نمیدونستم وقتی سجاد افشاریان میگفت "و حالا من باید برای چشم هات و ان یکاد بخوانم" از چی میگفت. نمیدونستم وقتی شجریان میخوند "…