ُسالوادور علی·۱۱ روز پیشداستان 12: مهمان ناخواندهساختمان خوابگاه پسرانه دانشگاه امسال تازه افتتاح شده بود. ساختمان نه طبقه داشت و بالای تپه ای سر به فلک کشیده بود. آخر هفته ها ساختمان خیلی…
یونس پیری زاده·۱۶ روز پیشداستان ترسناک زمزمه های آب گرم کن ( 23 قسمت )در قلب یک کارخانهی متروکه، رازی تاریک نهفته است که سالها در سکوت و سایهها پنهان مانده.
ُسالوادور علی·۱ ماه پیشداستان 11: شب در مدرسه (پارت آخر)صدای فریادهای وحشت زده و ترسناک همکلاسی ها و دوست هایمان از کلاس بغلی می آمد.ما در سالن آمفی تئاتر در تاریکی کامل میان صندلی ها قایم شده بو…
ُسالوادور علیدرداستان های ویرگو،لی ها 📖·۲ ماه پیشداستان 11: شب در مدرسه (پارت اول)صدای زنگ آژیر مدرسه ناگهان بلند شد و در تمام فضای مدرسه پیچید.بچه ها در نمازخانه در گروه های دو سه نفری دور هم نشسته بودند و با موبایل و تب…
مهرشاد امپرور·۲ ماه پیشداستان ترسناک عاشقانه رمان غمگینسلام من الهام هستم ۱۷سالمه از تهران این خاطره ای که تعریف میکنم مال همین دیشبه(البته شاید براتون هیچ ترسناک نباشه ولی بازم میگم)داستان رمان…