Ards·۱۵ ساعت پیشخون نگار فصل دوم(بخش یازدهم)«سه سایه با چشمانی که چیزی نمیدیدند… اما همهچیز را میدانستند.»هوا نزدیک غروب بود.تهران، مثل همیشه، شلوغ؛ اما در دل شلوغی، حفرههایی از س…
Goolaqa_34·۱ روز پیشآن روزاصغر کله خر با داد و هوار سوار بر موتورش از خانه بیرون زد . کله خر لقبی بود که اهالی محل بهش داده بودند. گوشیش زنگ خورد . به زور گوشی را از…
علی رفیعی وردنجانی·۱ روز پیشنقد تئاتر آغا محمدآغامحمدخان به کارگردانی و نویسندگی امین پناهی، که تا 28 آذر در تالار هنر اصفهان به روی صحنه میرود، یک اتفاقِ دراماتیک بر صحنهی تئاتر اصفه…
Ards·۳ روز پیشکروات کلمبیایی(بخش پنجم)شب همان شبی نبود که مدیین به خواب برود. شهر در تاریکی موج میزد و نورهای قرمز و زرد از عمارت مادرو، همانطور که از جهنم بیرون بزند، از پنجر…
Ards·۶ روز پیشکراوات کلمبیایی(بخش چهارم)مه رقیقی از دود سیگار روی سقف اتاق موج میزد؛ پنجرهها با تختههای چوبی بسته شده بود و تنها نور زردی که میتابید از یک لامپ لرزان سقفی میآ…
روباه سیاه·۷ روز پیشدلقک!مردی نزد روان پزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد؛"دکتر گفت: به فلان سیرک برو،آنجا دلقکی هست. اینقدر می خندانت تا غمت…
Ards·۸ روز پیشکروات کلمبیایی(بخش سوم)دودِ سفید همهجا را بلعیده بود.فریادها گم میشدند.ساختمان انبار مثل یک هیولا با دندانهای شکسته در تاریکی میدرخشید.سانتیاگو در این جهنم، ب…
شیدا صبوری·۹ روز پیشداستان کوتاه - بقایای یک مرد گناهکار - بخش چهارمآنها دوباره یکدیگر را دیدند. در کافهها، در مراکز خرید، و هر زمانی که فرصتی دست میداد. و سرانجام شروع کردند به دیدار در آپارتمان کوچک مرد…
شیدا صبوری·۹ روز پیشداستان کوتاه - بقایای یک مرد گناهکار - بخش سومتا اینکه…روزی یکی از خبرنگاران روزنامه به دفترش آمد و دربارهی داستانی که میخواست بنویسد با او صحبت کرد؛ داستانی واقعی که در قلب لندن رخ…
شیدا صبوری·۹ روز پیشداستان کوتاه-بقایای یک مرد گناهکار- بخش دومآن غریبهی کتوشلواری یک نویسنده بود؛ چیزی که کاپیتان بعدها در گفتوگوهایشان در گوشهوکنار کشتی فهمید. پس از آن نخستین گفتوگو دربارهٔ بَر…