پیمان مهرآذر·۱ ماه پیشگوشی برای نوشتن، طراوت برای خاکی چشمها و گوجهای برای موهامردی که یاد میگیرد نرمی را در نگاه، گوش دادن را در نوشتن، و رهایی را در دلکندن بیابد.
شاهرخ خیرخواهدر،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی·۱ ماه پیشپرواز سازچه غوغاییست، پروازِ آن سارِ بیمار در اوجِ آسمانِ اندوه...گویی هنوز میخواهد اثبات کند که زخم هم میتواند بال باشد،اگر درد را بفهمی.کجا رفت…
Mohammad Mehdi Masoomi·۴ ماه پیشدلنوشته کوتاهآفتاب روح را لمس میکرد، جسم تنها لباس خیسی بر روح بود. بال های روح را تن به زنجیر اسارت خویش بر زمین سنگین کرده بود، تن به سادگی در سوز آفت…
زهرا اورنگی·۴ ماه پیششطرنج (داستان کوتاه) نویسنده: علی چاغلاگاه، آن خوشبختیهایی را از یاد میبریم که در برابر بدبختیهای سترگ و هولناک، تاب آورده و شکست نخوردهاند.
Mohammad Mehdi Masoomi·۶ ماه پیشدلنوشته کوتاهو من بر چشمان او بوسه زدم؛ نوشتهها از آن بوسه پیدا، و خود را در پیدایی او گم کردم.برگهای درخت امیدم را سوزاندی، و ریشه تکرار لحظه بوسه چش…
M.R·۸ ماه پیشچند شعر زیباای نام تو بهترین سرآغاز بینام تو نامه کی کنم بازای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانمنظامیبا اینکه سخن به لطف آب است…
ILIAAA·۱ سال پیشدلنوشته "انتظار"نشستُم برْ سر راهتبماندُم منتظر کامتزمزمه کردُم به زیر لبفراقت را هر دم و ساعترصد کردُم سُحُب ها راشُمُردُم چکه چکههبوط مطر از هر ورق رابدی…
Mahsa Ebrahimnia·۱ سال پیششعر سپیدشعر سپید از روز نخستین، جوهر جمالت عالم را روشن ساختو عشق تولد یافتآتشی شعله کشیدعالم به تماشا آمددیدند که سرزمین عشق پادشاهی نداردهمچون اخ…
افسانه حبیبیدرکتاب ترند·۱ سال پیشلولیتا، پازلی که چفت نمیشودیادداشتی بر کتاب «لولیتا» اثر ولادیمیر ناباکوف