گاهی اینقدر از دنیا و هر آنچه در آن است، خسته و ملول میشوم که به قول قلنبهسلنبهگوها، از سُویدای دل، آرزوی ترکِ آن را میکنم. ولی همین که چشمانم را کمی مالش میدهم و با دقّت بیشتری به دنیای اطرافم، نگاه میکنم. میبینم که: «ای بابا، هنوز چیزهای زیادی در آن وجود دارد که دل کندن ازشان، خیلی سخت است.» برخی از آنها را برای شما مینویسم. (به ترتیب قد!)
باور نمیکردم که این فهرست اینقدر طولانی شود. هنوز هم چیزهایی بودند که به دلیل طولانیتر شدن یادداشت و شاید مسائل دیگر، بیخیالِ آوردن آنها شدم.
خواهش میکنم شما هم چشمهای خود را بمالید و با دقّت بیشتری به دور و اطراف خود نگاه بیندازید، ببینید چه چیزهایی در آن دارید که دل کندن از آنها برایتان خیلی سخت است. اگر مایل بودید، در زیر این یادداشت یا در یک یادداشت جداگانه، در مورد آنها بنویسید تا دیگران نیز به اینکار ترغیب شوند. برخی از چیزها از بس به ما نزدیک هستند، آنها را نمیبینیم و ناخواسته از عهدهی شکرشان برنمیآییم. باید بگردیم، آنها را ببینیم و از بابت وجودشان، شکرگزار باشیم و بیش از پیش هوایشان را داشته باشیم. باز هم هر چه خودتان صلاح میدانید.
دو یادداشت پیشین:
دوستان علاقهمند به "نوشتن"! امروز، آخرین روزی است که میتوانید برای موضوعات مطرح شده در گاهنامهی شماره بیست و دو، یادداشت بنویسید و در صورت برندهشدن، کتاب جایزه بگیرید.
قابل توجه دوستانی که در گاهنامه ۲۲ شرکت کردند:
آخرین فهرست شرکتکنندگان در مسابقه دستانداز، در پایانِ یادداشتِ یکم اردیبهشتماه، خواهد آمد. دوستانی که در گاهنامه شرکت کردهاند، برای انجام رایدهی و تکمیل فرایند حضور خود، حتماً به این فهرست مراجعه فرمایند.
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: