Aida G·۳۹ دقیقه پیشوقتی زمان در آینه مکث میکند (ادامه)برای تعطیلات آخر هفته به طبیعت رفت تا روح و روانش نفس بکشد. به دشتی رسید که در آن رودخانهای با جریان ملایم وجود داشت. تا چشم کار میکرد، س…
parsax x·۵ ساعت پیش🍉 قصهی یلدایی یک دلباختهی ناکامخوب نزدیک شب یلداست میخوام براتون یه قصه بگم. ذهن عجیبم براتون یه قصهی عاشقانه خیالی ساخته 😅 بریم سر روایت قصه. یه پسر جوون ساده،
Perfection·۱۳ ساعت پیشذهنی که مرا رها نمیکند | قسمت اولرفیق... می دونم که از عنوان فکر میکنی که اوه با یک مطلب فلسفی روبرو شدی ولی به من اعتماد کن... این مطلب چیزی جز یک سری چرندیات نیست...
سمیرا مقیم پور بیژنی·۱۴ ساعت پیشروایت های دل |دلش باران میخواستروایت زنی که در یک جمعهی خسته، با تنهایی، قهوه و خیال باران روبهرو میشود؛ مکثی آرام برای دیدن خود و زندگی.
آقا معلم·۱۸ ساعت پیشستاره درخشانیکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود توی یک شهر زیبا و بهاری خانواده ای زندگی میکردن که منتظر به دنیا اومدن دخترشون بودن براش کلی اسم در نظر…
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۲ روز پیش312. بخاریسردی زمستان از یک طرف و این بخاری های مدرسه هم از طرف دیگر، روزگار ما در مدرسه دخترانه را سخت کرده بود. کلاس ها آن قدر سرد می شد که هم ما و…
فاطمه مولایی·۳ روز پیشموضوع: دختری که برای خورشید نامه مینوشتدر شهری که همیشه باران میبارید، دختری هر روز کنار پنجره مینشست و برای خورشید نامه مینوشت. هیچکس باور نمیکرد روزی خورشید جوابش را بدهد.…
مبین نجفی·۳ روز پیشعشقِ آدامسیممنونم از آقای هوش مصنوعی تصویرساز (Gemini)سالها با او زیستم؛در سکوتِ عادت، در هیاهوی دلبستگی.آنقدر ماندم که بودنش بدیهی شدو رفتنش، غیرق…
رضا محمودی·۴ روز پیشمعصوم و دلنشین مثل شیرکاکائومادر میگوید وقتی باران میبارد، مردم عاشقتر میشوند و گلهای بیشتری میخرند. من نمیدانم عاشق یعنی چه، اما میدانم…