Ayla :) در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نمی خوام خاطراتتان در گوشه هایی از ذهنم خاک بخورد می ترسم می ترسم که خاطراتم انقدر قوی نباشند که ارامم کنند می ترسم که ح...
Kasra در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه ماهی از مَه فقط نوری میخواستم تا خانه و کاشانهام نشان دهد ، که عشقبازی م...
بانوی اول در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه نگاه متفاوت یا شاید مریض او.. هنوز میپرستمت، هنوز ماه من تویی
kimia در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه جریان جنونآمیزِ جادو... من خواسته بودم هُشیار باشم، نشد!
بانوی اول در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه جای من بدترین و شاید بهترین اخلاق من اینکه یه روز صبح از خواب بیدار میشم و هی...
مهندس علی دوستی در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه من زنی معدنزادم من زنی معدنزادم. روی کپهای زغال دنیا آمدم. بند نافم را با تیشه برید...
سینا در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه رُخ بر اَفروز که فارغ کنی از برگ گلم... به خاطر ارادت بسیار به کامواولین باری که تو زندگیم به فکر ترجمه کتاب ا...
راتآ:)? در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه • تلاطمی از تو>>> • یه مشت حرف ک شب تا صبح تو سرم میچرخه!