Asiyeh mahmoodi در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه دو روایت از آب و آتش!!! تو نشستهای روی صخره و پشت به مهتاب! دلم میگیرد از نگاه سرد و بیروحت...
HEDIYE.K در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه YOU تو... اگر میدانستی چه دقایقیست که گذشته و من جز " تو..." وصفی برایت ن...
Asma Oo در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نبضم از طغیان خون و زندگی متورم است... نمی دانم اگر موسیقی و چای بهار نارنج را نداشتم؛ اگر طعم قهوه در حال خو...
arezo در شبنامههایِ زنانه ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه عشوه گر نارنجی پوش در گندم زار زندگی،خانه ساختم.زندگی کجاست؟
Kasra در شبنامههایِ زنانه ۳ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه ظرفِ خالی مرا پر کن از عشقش ، پرش میکنم از عشقم..
kimia در شبنامههایِ زنانه ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه ترانهای ناشیانه، زاده از نیمه شب ادامه دارد...
Ayla در شبنامههایِ زنانه ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نمی خوام خاطراتتان در گوشه هایی از ذهنم خاک بخورد می ترسم می ترسم که خاطراتم انقدر قوی نباشند که ارامم کنند می ترسم که ح...