ریحانه برفر در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه کابوس ،پارت#یازدهم ساعت نزدیکای 6بود که رسیدم سوئیت احمد رضا بعداز چندبار زنگ زدن پی درپی...
dark astronaut در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۸ دقیقه من راپانزل نیستم... همه داستان راپانزل رو شنیدیم. دختری که سالها توی یه برج زندگی می کرد ب...
Ayoub در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه داستان فرار قسمت _21 طرفای ظهر از خواب بلند شدم تازه متوجه شدم کجا آمدم و با چه چیزی مواجه...
ریحانه برفر در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه کابوس پارت #دهم سعی کردم پوزخند گوشه لبم را مخفی کنم برای همین سرفه مصلحتی زدم و دستم...
ریحانه برفر در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه کابوس پارت#هشتم از بیمارستان که خارج شدم فورا یه ماشین گرفتم بر م پیش رضا باید حتما با...
ریحانه برفر در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه کابوس،پارت#هفتم وقتی به بیمارستان رسیدم محیطش خیلی شلوغ بود مثل اینکه یه مینی بوس تفری...
??????? در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه کایوت ( قسمت پنجم ) بلاخره دوباره نوشتمش یوعووووو بهم بگید چطوره تو کامنت :)))
?????.?????️ در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه وانشان تهیونگ و آ.ت(آغوش عشق)(پارت ۲) سلاممم به تموم ارمی های گل امیدوارم حالتون خوب باشه این اولین فیک من ه...