Mosa در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه اینجا بوی خون، امید است. ( شماره یک ) این یک سری جدید داستانی هست که شروع به نوشتنش کردم. باید خوب دقت کنم....
HEDIYE.K در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۸ دقیقه حُقهای احتمالا برای قهرمان بودن؛ راهت را کج کن... حرف هایی از جنس دغدغه
جوک و قصه در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه پادشاه و پیشگو روزی پیش گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای...
Omid Baghbani در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه انتقام، شک، فراموشی شاکی با قدمهای آهسته پشت صندلی ایستاد. متهم به خود آمد ولی واکنش تندی...
انجمن نویسندگان نوجوان :) در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه مدرسه تنهای تابستان داستان تابستانی یک کلاس هفتمی :)
انجمن نویسندگان نوجوان :) در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۱۶ دقیقه کیک آلبالویی داستان تابستانی به قلم یک کلاس نهمی :)
شایان رهسپار عظیمی در کنج داستان نویسی ۳ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه دسامبر همه میمیرند! داستان نابودی یک آرمان شهر... داستانی درباره سال 3000 میلادی، چه کسی میداند شاید کایاتها حمله کردند...