در تلاش برای «ایستادن بر روی شانه غولها» | Mo3Beh@
انگار دیروز بود.
(حتما پیشنهاد می شود پست را به همراه آهنگ زیر بخوانید)
یک سال از وقتی که پا به ویرگول گذاشتم گذشت....
شاید همین دیروز بود که در ویرگول ثبت نام کردم....
شاید همین دیروز بود که بعد چند ساعت رفت آمد هزاران پست حال خوبتو با من تقسیم کن رو پرمی کرد...
دیروز بود که کامنت های بعضی پیج ها به صورت زبان کره ای عمودی میشد ...
دیروز بود که آقای دست انداز از اینا ++++ میذاشت ته همشونم 20 بود.
دیروز بود که سرباز نازی پست های 25 دقیقه ای می گذاشت
و شاعر ویرگول جار میزد : نگذارید ویرگول از ویرگولیت بیوفتد !
از ویرگولیت که چه عرض کنم ، از نقطه یت هم......
شما نمی دانید ، البته شاید هم بدانید ، ولی اولین پست لاوندر نقد کتاب جز از کل بود : کتابی منطقی بر خلاف تم احساسی الانش
زمانی سوار بر قطار ترموا آقا بهنام میشدیم و با نقد اینتراستلار محمد محسنی پرواز می کردیم
سلام ، حال احوال ؟؟ خوبید ؟ کم پیدایید ؟؟ (دیگه نیاز به هایپرلینک نداره خودش معرفه)
مارال خانوم یادت هست زیر پست نمایشگاه میم را چقدر از دست گل آبدادنمان در آزمایشگاه گفتیم ؟
آقای موسوی من هنوزم منتظر پاسختون توی این کامنتم هستما !!!!
درخت خشک شده پاییز جلوی در خانمان ...آیا هنوزم خشک هست ؟
ناموسا مصاحبه در مورد مرغ ؟؟! ایده ی عجیبی بود !
منو ربیت و علی و نفر چهارم....خوب در رفتی :)))) به یاد همتون هستم
پینوکیو هم دیگه نیست که بگه "پینوکیو هستم" :(
شما یادتون نمیاد :یه زمانی محمد جواد کامنت میذاشت که خود آقای دست اندازم میموند چی بگه :)) کجاست آن مرد میدان ؟
حباب ، تا دوری سێوی سووری تا نزیکی مارمهزووکی.
رویایی که دیگر کمتر می نویسند....
نیو بورن#1001 اخرم فهمیدم چرا اسمش 1001 داره
محمد سویشرت :))))) انجمن مغزهای معیوب:))))))
مهسا خانوم هنوزم نقاشی می کشید ؟ قبلیا که فوق العاده بودن
سید متنیم که حتما در حال مبارزه با زمانه...
آقای خالقی سربازی تموم نشد -_- من هی شما رو میبنم از سربازی میترسم
آنیتا خانوم کامنت های الهام بخش شما همه جا زبانزدهست
آقای دست انداز یادتونه برای کارت زرد یه بنده خدایی چه غوغایی شد ؟
و هزاران دوستی که یادشون در خاطر ما زنده است ...شاید خاک خورده باشه ولی هنوز منتظر نوشتن مطالب جدیدشون هستیم :)))
شاید بعضی هاتون برای همیشه از ویرگول رفتید....رسم زندگی همینه ...آدما میان و میرن....
اما کم نیستند افرادی که به تازگی با من آشنا شدند
دختر جنوب که کامنت سی خطی میگذارد..واقعا جواب دادن به این کامنتا لذت بخشه
نارنگی ، کادوی تولد من به شما یادتونه چی بود ؟؟؟ غصه شیمی رو نخورید...خدا بزرگه...
جناب اسی ، خلاصه ما مخلصیم !
مسیح ، از نویرا چه خبر ؟
حدیث هایزنبرگ ، مفلوج بیماری غرب زدگی، آخرش میفهمی دانشمندای ما کم از خارجکیاش ندارن (با لحن شوخی)
سالاروفسکی ، سلطان اختراعات چریکی :} جدای از اون مطالبت کشش خاصی دارن
سورنا با نظم بی نظیرش (خیلی دوست داشتنیه)
فاطمه خانمی که با پستای احساسیش آدم رو به فکر فرو میبره !
کوکو ، قلب تپنده انسانیت در دنیای ماشینی ، چیطور شدس کم پیدایی ؟
پست های شما (E.M) خیلی با احساسات من همخونی دارند ...
آسا با بیشتر بدانید های زیبا....
گندم خانوم با پیشنهاد های عالی !!!
طرح دوستی ریختم با خانوم اسکندری ، قراره بترکونیم........
کلی دوست دیگه (که نتونستم اسم تک تکشون رو یارم)
و پروکسیما میم را....
بله درست خواندید. من پروکسیما را در جمع شما کشف کردم. او از شما یاد گرفت . او شما را خواند و دمی نوشت. او با لایک و کامنت های شما انرژی گرفت و با نقد های شما پیشرفت کرد. او در جمع شما بزرگ شد....
در بین شما خیلی خاطره دارم. کلی دوست پیدا کردم . کلی آدم های جدید... کلی رفیق های خوب...کلی ایده و بحث های باحال...کلی اوقات فراغتی که به درستی خرج شد. اگر هم از انیجا برم هم شما را فراموش نخواهم کرد. شما جز بهترین دوست های من بودید. بهترین لحظات را برای من رقم زدید. استوار و پایدار بمونید ! شما برای من نامه نوشتید ، شما به من محبت کردید، شما به یاد من بودید ، شما به من انرژی دادید شما به من محبت کردن آموختید.
گرچه در این میان به گذشته چند ماه که نگاه میکنم حال خودم را بهتر از الان توصیف می کنم ، دوست های بیشتر ، فعالیت های بیشتر ویرگولیان و ..... ولی مطمئنم بیشتر اون ها بر میگردن ؛ بیشتر درگیر کنکور هستن...بیشتر هم خودشون رو پیدا می کنن و بر میگردن....مطمئنم فضا بهتر از الان میشه....
هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند ///چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است
مطالبی از من که ارزش خوندن دارن (با ترتیب بندی موضوعی) :
پیشنهاد سر آشپز :
روانشناسی
بی قانونی اساسی : بپا سیاهی نگیری
گربه دستش به موش نمیرسه میگه گیاه خوار شدم
زندگی
داستان
مطلبی دیگر از این انتشارات
Live | Love | Leave ?
مطلبی دیگر از این انتشارات
شبِ شراب، خرابم کند به بیداری...
مطلبی دیگر از این انتشارات
پذیرش