امین·۱ ماه پیشپرتگاهصدای بوق ماشین را که شنیدم دستپاچه شدم، دستم خورد به لیوان آبی که روی میز بود، لپتاپ را با نگه داشتن دکمه پاور خاموش کردم، جوراب هایم را پ…
بهار ابطحی؛ نویسنده.✨️·۳ ماه پیشستاره در نیمه شب-پارت سومانتقام بزرگت را کمی عشق بخور! ردپا؟ کسی به حرفم گوش می کرده است؟! شاید صاحب آن چشم های آبی..
بهار ابطحی؛ نویسنده.✨️·۳ ماه پیشستاره در نیمه شب- پارت دومانتقام بزرگت را با کمی عشق بخور! پارت دوم: موج ها می روند و می آیند، آن چشم ها..
پونه·۳ ماه پیشطنینِ قلب¹او وسط قبرستانِ آرزو هایم از راه میرسد و همهشان را از گور در میآورد و مجبورم میکند دو دستی بغلشان کنم.
سهراب خانبدر | Sohrab Khanbadr·۷ ماه پیشمعجزه ی زندگی در هر نفسدر روستای کوچکی که در میان کوههای بلند و سبز پنهان بود، مردی به نام "علی" زندگی میکرد. او با دستهای پینهبسته و قلبی بزرگ، کشاورزی میکر…
یوسف·۱ سال پیشپرها باز.ترسیدن باعث تنهایی میشه. این فلسفه ایه که نویسنده تووی ذهنش داره. اون کلید آزادی رو تووی نترسیدن میبینه.
آسمان شب·۱ سال پیشمعرفی و بررسی تلسکوپ اشمیتکاسگرین سلسترون مدل EdgHD 8طراحی EdgeHD یک « تلسکوپ اشمیت کاسگرن آپلاناتیک » است. چیزی که اساساً به آن خلاصه می شود، یک تلسکوپ اشمیت-کاسگرین با عدسی های تصحیح کننده..…
مهرناز دیبا·۱ سال پیشفرهاد و مسافرت علمیفرهاد یک دانش آموز باهوش بود که به نجوم علاقه داشت... یک روز او ...