eli kamali·۷ ماه پیشبهار بهاردوباره بهار دوباره عید ...اون دوستانی که من رو می شناسند با این مساله که من عاشق عید و عید دیدنی و رسوم نوروزم ،کاملا آشنایی دارند.البته در…
Mahi·۱ سال پیشدلم برات تنگ شده بودتپلو:'(وقتی برای اولین بار دیدمت ،حس خوبی بهت داشتم حتی از همون بچگی ،وقتی با اشتیاق منو دیدی گفتی وای خدا چقدر تو ناز و تپلویی و محکم بغلم کردی م…
الهام تربت اصفهانی·۱ سال پیشتولد یک ترانهدر باب عمه بودننگاه میکنم به محسن و خواهر و برادر زداههایش که دارند با هم خربازی میکنند، یکی خر میشود و دیگری از رویش میپرد، نمی دا…
ستارهدرچالش هفته·۲ سال پیشوقتی قلبت میفهمد ...خانواده ام را همیشه دوست داشتم اما عمق دوست داشتن من از آنجا شروع شد که همسرم نمی گذاشت به خانواده ام سر بزنم! این قضیه برای چند سال پیش اس…
لیلافرزادمهرm_15996912·۳ سال پیشعمه بی بی ونرگسلیلا فرزادمهرعمه بیبی و نرگسگریه بیامان دخترک گوشها را کر کرد.از صبح تا غروب مدام در نوسان بود. گاهی صدایش آرام بود؛ دراندک زمانی دوباره…
Golrokh Nafisi گلرخ نفیسی·۴ سال پیشعمه مهرانگیز، آشنای اهالی شهرآراعمه مهرانگیز خیلی مهربون بود. غایت مهربونی و سخاوت توی ذهن من همیشه عمهمهری بود. بلد بود پای درددل همه بشینه و براشون غصه بخوره. شاید بر…
hana·۴ سال پیشحس خوب باغ عمه....چینی شکسته ام؛ بند بزن، تکه تکه های وجودم را... تا دوباره جان بگیرمسبز شوم جوانه زنم... باشتا زنده شوم♡
فرزانه·۴ سال پیشفک کنم قراره وضعیت بهتر بشه....لازم بود یه تغییراتی ایجاد بشه.....من باید یه کارایی میکردم.... سعی کردم با تغییر دادن مکان زندگیم اون حالت یکنواختی و تنبلی رو که شرطی شدن…