فائزه عین آبادی·۱ ماه پیشهرچه منتظر ماندم، نیامدم!با طعنه و لحن چکش وارش می گفت:-دیگر جنون تورا رها نخواهد کرد. تویی مرکبی چموش و او راکبی آزموده! چندی یکبار با تلاش توان فرسا طناب دریده و…
Lonarkaidدرخودکار آبی·۲ ماه پیشدیوانهگفت: جمع شما ابلهانِ ناشنوا را چه به گوشسپردن به واقعیت های دردناک و بداهه منِ دیوانهِ همیشهلال..!
کیانا واعظ·۱ سال پیشقصهگوی خستهمن امروز آمدم با شما حرف بزنم خانم. به شما قول میدهم که چیزی جز حقیقت نگویم. این ندای یک دختر خسته است که میخواهد قلبش را روبهروی شما بگش…
علی حیدریدربکوش·۱ سال پیشدیالوگهای ماندگار فیلم و سینماترس تو رو اسیر میکنه. امید باعث آزادیت میشه. (از فیلم رستگاری در شائوشنگ)
م.ع·۲ سال پیشولنتاینمیگم: «جونِ مادرت تو دیگه گیر نده. اصلاً من آخرِ بیسواتا. من میگم ولمتایم، ولنتایم، ولمتاین. اصلاً هرچی. اصلاً همونی که شما میگی. هم…
م.ع·۲ سال پیشدوست داشتندوست داشتنو که نمیشه لقمه کرد لای نون، و نمک زد بهش و گذاشت تو دهنِ زن و بچه. دوست داشتنو که نمیشه شُست و توی سبد گذاشت و چید توی میو…
محمدمهدی بزرگ زاده فهادان·۲ سال پیشجایزه اول بازیگر مرد محمدمهدی بزرگ زاده برای بازی در مونولوگ دادزن در دومین جشنواره تئاتر مونولوگ یزدجشنواره تئاتر مونولوگ یزد با نام تین دومین دوره خود را پشت سر گذاشت و از ۹۰ اثر ارسالی به جشنواره ۳۳ اثر وارد جشنواره شد .مونولوگ دادزن به…
مژگان قاسمی·۲ سال پیشتک گوییتک گوییبعضی قصهها طوری نوشته میشوند که انگار راوی اول شخص با خودش حرف میزند یا اینکه ممکن است در میان جمع حاضر باشد اما فقط او حرف بزند…