'Salarovski' در دال مثل داستان ۳ سال پیش - خواندن ۱۸ دقیقه داستان | آینههای بیهوا آینههای ناگهان، آینههای روبهرو، آینههای بیهوا.
شهاب کریمی در دال مثل داستان ۳ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه وقتی همه خواب بودیم سال ۹۷ من دانشجوی ارشد بودم. دانشگاهم تهران بود و خودم ساکن اصفهان بود...
Mk Goudarzi در دال مثل داستان ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه من اسب بودم، و او در آرزوی نهنگ شدن ... من اسب بودم، و او در آرزوی نهنگ شدن ... گهگاهی صدای شیهه های درونم را...
'Salarovski' در دال مثل داستان ۳ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه جزئیاتِ سازندۀ زندگیِ آقای دانشآموز | برگِ سوم؛ نویسندۀ دیوانه و معلمِ لعنتی میگن یه بار توی رستوران براش یه سوپی میارن که فکر کرده فقط از سبزیجات...
روان نویس در دال مثل داستان ۳ سال پیش - خواندن ۸ دقیقه "مشترک مورد نظر از "عمد" در دسترس نمی باشد" پشت پرده ی داستانی متفاوت با حجم زیادی افت و خیز!
پروکسیما در دال مثل داستان ۳ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه "مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد" داستان کوتاهی با کمی افت و خیز