از نامههای "سهراب سپهری" سهراب سپهری در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ در گذشت. امروز اول اردیبهشت ۱۴۰۲ است. تورقی کردم بر کتاب "هنوز در سفرم" که شامل شعرها و یادداشتهای منتشر…
پوپک بیچاره ی من! پوپک بیچاره ی من! میدانی گاهی آدم ها میخواهند از جایی که هستند دور شوند. بروند و بروند و بروند تا شاید از خودشان جدا شوند، از افکارشان، از…
راستش را بگو! تو هم دلت تنگ میشود؟ سلام. حالت خوب است؟ همه چیز خوب پیش میرود؟ راستش کمی دلتنگت بودم و تصمیم گرفتم برایت بنویسم. هر چیزی که به ذهنم می آید. بدون هیچ چک نویس ی…
مرا در آغوش بگیر مرا در آغوش بگیر آن زمان که برا رفتن آماده شدمآرام در گوشم بگو هیچ ستارهای رفتن را در طالعمان ننوشته استاینبار دوست داشتن را در چشمانت می…
روحی که از بدنم فرار میکرد ... هر بار دستش را میگرفتم و می فشردمش که ببین قلب من را همین طور در مشتت مچاله میکنی وقتی رفتنت را میبینم.سر پایین انداخته اش دردی را از من د…
سلام مامان بهتر از جانم(۱) نمیگذارم مرگ مامان هدر برود. با تامل و مشاهده تجربه مرگ او، درخت مرگش را بارور میکنم و از میوههای خردش در دامن شما میگذارم.