YUNA در داستانطوری! ۸ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه بارانی که دشت را خشک می کند... زین پس باران نخواهد رقصید. از این پس باران دشت را خشک خواهد کرد و گل ل...
Miranda در داستانطوری! ۸ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه هاگوارتز:شروعی تازه هشدار: این یک داستان نصفهنیمه است که ممکن است با خواندن آن وقتتان تلف...
سارا - پ (پاییز) در داستانطوری! ۹ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه اكسير همدلى آن زمان هايى كه همدلى كردن با خودمان آخرين اولويت روزهايمان مى شود..
حسین | righteous در داستانطوری! ۹ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه اولین حمله من به مدرسه دخترونه ورود به یک محوطه ممنوعه!
Miranda در داستانطوری! ۹ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه طلوع، شاید آغاز طلوع همیشه یادآور تکرار غریبانهایست که مرا اسیر خود کرده.