عکس داستانک (۲۵: آی به قربون خَمِ زُلفِ سیاهت!)

♂ : سلام!

: سلام عزیزم، خوبی؟ بازم یادت رفت گوشی همراهت رو با خودت ببری؟ دیگه داشتم دلبند می‌شدم.

♂ (بُهت زده): واییییی خدا، چرا این شکلی شدی؟ موهات کو؟

: زدمشون!

♂ (با لحنی غمگین): یعنی تو نمی‌دونستی من موهات رو چقدر دوست دارم؟!

♀ :یادته اون اوایلِ عشق و عاشقی‌مون هر وقت من رو می‌دیدی، می‌زدی زیر آواز: «آی به قربون خم زلفِ سیاهت... !»

♂ : به خدا الانم کلّی دوستشون داشتم!

♀ : خیلی وقت بود که اصلاً به موهام نگاه هم نمی‌کردی. یادته آخرین باری که به موهام دست کشیدی کی بود؟

♂ : خُب اینا دلیل نمی‌شدن که تو موهات رو بزنی.

♀ : تونستی کرایه خونه‌ی این ماه رو جور کنی؟!

♂ : چرا بحث رو عوض می‌کنی؟!

♀ : خودتم خوب می‌دونی که الان بحثی مهم‌تر از بحث کرایه خونه‌مون نداریم!

♂ : به خدا به کسی نبود که رو نزنم، سراغِ کسی نبود که نرم، ولی نتونستم جور کنم.

♀ : حالا جوابِ صاحبخونه رو چی می‌خوای بدی؟

♂ : روم نمی‌شه تو صورتش نگاه کنم. بنده خدا چند ماهه کرایه‌اش عقب افتاده ولی به روی خودشم نمیاره.

♀ : می‌دونه به خاطر کرونا از کار بیکار شدی، برای همین هیچی نمی‌گه، وگرنه خودشم بدجور گرفتاره!

♂ : تو از کجا می‌دونی بدجور گرفتاره؟

♀ : رفته بودم مغازه‌ی آقا مجتبی، دیدم مریم خانم (زنِ صاحبخونه‌) هم اونجاست.

♂ : خُب؟!

♀ : آقا مجتبی داشت بهش می‌گفت مریم خانم حسابتون خیلی سنگین شده، نمی‌خواید تسویه کنید؟

♂ : مریم خانم دیدت؟!

♀ : نه خدا رو شکر. می‌خواستم زمین دهن باز کنه برم توش، خودم رو پُشت قفسه‌ها قایم کردم، یه وقت من رو نبینه. داشتم از خجالت می‌مردم.

♂ : ای بابا، ای بابا... !

♀ : آقا مجتبی به منم گفت، بدهی‌تون خیلی زیاد شده، شرمنده دیگه نمی‌تونم بهتون نسیه بدم.

♂ : موندم چه کار کنم؟ از یه طرف شرمنده‌ی تو و اون بچه‌ی زبون‌بسته که چند ماهه نتونستم یه خورد و خوراک درست حسابی بیارم توی خونه، از یه طرفم شرمنده‌ی صاحبخونه که زندگیش رو داره با این کرایه‌ی ما می‌گذرونه.

♀ می‌رود و با نایلونی که مقداری پول داخل آن است، بر‌می‌گردد. نایلون را به سمت ♂ می‌گیرد.

♂ : این چیه؟ از کجا آوردی؟!

♀ : پول موهامه. راستش موهام رو فروختم!

♂ : ای کاش من مرده بودم و این روز رو نمی‌دیدم. آخه چرا این کارو کردی؟ نباید به من می‌گفتی؟!

♀ : می‌دونستم اگر بِهِت بگم، نمی‌ذاری. حالام چیزی نشده که دو سه ماهه دیگه می‌شه مثل همون موقعی که خیلی دوستشون داشتی!

♂ : تو رو خدا بهم قول بده دیگه این کار رو نکنی!

♀ : به یه شرط!

♂ : به چه شرطی؟!

♀ : به شرطی که روزی یه بار اون آواز «آی به قربون خم زلفِ سیاهت... !» رو برام بخونی، روزی یه بارم دست بکشی به موهام!

♂ (می‌زند زیرِ آواز) : آی به قربون خم زلفِ سیاهت... !

♀ (با چشمانِ اشکی) : برو یه مقدار از کرایه‌های عقب افتاده رو بده و برگرد تا یه خبر خیلی خوبم بهت بدم!

♂ : خودت که می‌دونی، خیلی وقته خبر خوب نشنیدم، تو رو خدا اذیتم نکن، اول خبر خوبه رو بگو، بعدش سریع می‌رم!

♀ : پیش پات، حسین‌آقا _ صاحب کارت _ زنگ زد به گوشی همراهت، سلام و احوالپرسی کرد، بعدشم گفت شکرِ خدا وضعیت بازار یه کم بهتر شده. به آقا محسن بگید از فردا بیاد سر کار.

♀+♂

مطلب قبلی:
https://virgool.io/MePlusBook/%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-hisnqyveggae
دوستان علاقه‌مند به "نوشتن"! به گاهنامه‌ی شماره بیست و یک، سر بزنید و برای موضوعات مطرح شده در آن مطلب بنویسید و در صورت برنده‌شدن، کتاب جایزه بگیرید.
https://virgool.io/Gahnameh-Dast-Andaz/%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B2%DB%B1-rwrvugbym5bm
پُست‌های نوشته شده برای موضوعات گاهنامه‌ی شماره بیست و یک، تا این لحظه (به ترتیب):

من و یک لنگه جوراب اثرِ قدیمی

دوستت دارم :) اثرِ ♦ P⩑R§Δ ♦

دزد کاکل به سر های های?‍♀️ اثرِ نگین

قشنگ ترین های عمرم، تا امروز، تا اینجا! اثرِ یارا?

سفرنامه بشرویه | بسیار سفر باید تا پخته شود خامی! اثرِ mohsen mahmoodzadeh

دوستت دارم مثل... اثرِ مصطفی محمدی

دوستت دارم، مثل سگ اثرِ Soshyant

دوستت دارم مثل... اثرِ کانر

دوستت دارم مثل ... ( گاهنامه دست انداز ) اثرِ ali nn

دوستت دارم مثل ... اثرِ فاطمه نصیری خلیلی

دوستت دارم مثل...یک جن عاشق! اثرِ صدای ماه

دوستت دارم، مثل ... ! اثرِ paree.s

قشنگ ترین های عمرم: خانه! اثرِ نآهید محمدی:)

تلقین اثرِ کانر

وجدان وجدان ها را دست کم نگیرید! اثرِ ???????

دوست دارم مثل… :) اثرِ Miya

روانی... اثرِ paree.s

قصّه‌ای، برای جلب رضایتِ قاتل!( گاهنامه دست انداز ) اثرِ ali nn

دوستَت دارَم مِثل:) اثرِ ʑ.ɘ

دوستت دارم مثل دوست داشتن اثرِ مینو

پنجره اثرِ ناهید محمدی

یکی از قشنگ ترین های من و خیلی ها؛ نوعی سبک ایده آل زندگی اما خیالی اثرِ Masih

پارادوکس یک استکان همین حالای ساده با دو قاشق مربا خوری خیال در ساعت ۲۵ نیمه شب اثرِ Masih

مرگ من تماشایست :) اثرِ ???????

دوستت دارم مثل... اثرِ ࿇Koner࿇

عزیزم دوستت دارم اثرِ L.E.Na

رفتارهای ما پیچیده است! اثرِ پروکسیما میم را

آن موقع ها...! اثرِ paree.s

  • امیدوارم در پست بعدی، اسم شما و مطلب‌تان نیز جزو این فهرست دوست‌داشتنی باشد.
  • هر عزیزی هم که برای گاهنامه، پُستی نوشته ولی در این فهرست نیست، لطفاً در قسمت نظرها تذکر بدهد تا فهرست را تصیحح کنم. با تشکر از تمام همراهان وفادارِ وفاپیشه.
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام:
https://soundcloud.com/karamehganjvar/khosro-ansari-6-songs-from-the