گفتگو می‌کنم، پس هستم! (۴)

مقدمه:

حتماً تا الان متوجه شده‌اید آن‎چه بنده در این سلسله یادداشت‌‎ها می‌‎نویسم با آن چیزی که تاکنون و به طور مرسوم درباره‌‎ی گفتگو خوانده یا شنیده‌‎اید، کم و بیش متفاوت است. علّت این موضوع ریشه در این دارد که بنده سعی دارم در این مطالب، با نگاهی نو، غیر تکراری و از زوایایی متفاوت و تا جایی که ممکن است، بر اساس تجربه‎‌ی شخصی خودم، به مسئله‎‌ی گفتگو بپردازم.

در آیه ۸۴ سوره اسراء چنین آمده است:

قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِيلًا: بگو هر کس بر پایه خلق و خوی و عادت‌های اکتسابی خود عمل می‌کند، پس پروردگارتان به کسی که راه‌یافته‌تر است، داناتر است.

شاکله چیست؟

«شاكله»، به معناى ساختار و بافت روحى انسان است كه در اثر وراثت و تربيت و فرهنگ‌ اجتماعى براى انسان پيدا مى‌شود. بعضى «شاكله» را به معناى فطرت گرفته‌اند، در حالى كه فطرت‌ها يكدست و ثابت است و آنچه در انسان‌ها متفاوت است، انگيزه‌ها، خلق و خوى، عادات و بافت فكرى و خانوادگى افراد است و عمل هر كس هم در گرو آنهاست. (به نقل از: تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی)

در شاکله‎‌ی هر انسانی، رذایل و فضایلی وجود دارد:
  • رذایل اخلاقی، موجب ایجاد شکاف، تفرقه و از هم گسیختگی افراد یک جامعه و فضائل اخلاقی، موجب اجماع، هم‌رایی، هم‌جوشی، وحدت و پیوستگی بین افراد یک جامعه می‎‌شوند.
چند نکته:
  • در زیر با استفاده از کتاب مرز رذایل و فضایل نوشته‎‌‌ی احمد حبیبیان، به تعدادی از رذایل اخلاقی که سدّ راه گفتگو هستند و به برخی از فضایل اخلاقی که به شکل‌‎گیری گفتگو کمک می‌‎کنند اشاره می‎‌کنم.
  • در شرحی که برای «رذیله» و «فضیلت» نوشتم، از منابع دیگری به جز این کتاب استفاده کردم.
  • تعداد «رذیله‎»ها و «فضیلت»‎ها، خیلی بیشتر از این‎هایی است که در اینجا آوردم. در این متن، تنها به مواردی اشاره کردم که در صورت دادن به یک «گفتگو»، تاثیر بیشتری دارند.
«رذیله» چیست؟
  • به صفت، عادت و عملی گویند که مانع شناخت عالی و حقیقی خداوند و بندگی او و برخورد مثبت با سایر بندگان خداوند توسط انسان می‌شود. "رذیله"، برای کسانی که اعتقادی به خدا ندارند، عبارت از یک سرشت اخلاقی بد برای فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن به‌گونه‎‌ی بد است.
رذایلی که اگر در یک یا دو طرف یک مذاکره باشد، آن مذاکره هرگز به «گفتگو» نخواهد انجامید:

خودخواهی
کبر
خشم
فحاشی
چشم‌پوشی از حق
سادگی و بلاهت
حمیت (جانبداری از باطل)
بی‌تفاوتی نسبت به حق و باطل
نفاق و دوروئی
نامجوئی و شهرت‌طلبی برای خویشتن
ناشکیبائی در برابر سختی‌ها= جزع
به خود متکی بودن = غرور
رضا به رضای خلق
خشم و سخط (نارضایتی) نسبت به رویدادها
حقد و کینه
حسد
جسارت و تهوّر
جبن و ترسویی
کبر و نخوت
سوء‌ظن
بی‌رغبتی نسبت به کسب علم و کمال
دشمنی و عداوت
بدرفتاری
بی‎‌انصافی
دروغگویی
دمدمی مزاجی
بیهوده‌گویی
بدخوئی = بدخلقی
فضل‌فروشی = علم‌نمائی
جهل
پرگویی
عاطفه غریزی

«فضیلت» چیست؟
  • به صفت و عادت و عملی گویند که موجب شناخت عالی و حقیقی خداوند و بندگی او و برخورد مثبت با سایر بندگان خداوند توسط انسان می‎‌شود. "فضیلت" برای کسانی که اعتقادی به خدا ندارند، عبارت از یک سرشت اخلاقی خوب برای فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن به‌گونه خوب در برخی دامنه‌های زندگی است.
فضایلی که اگر در یک طرف مذاکره باشد، آن مذاکره راحت‎تر به «گفتگو» ختم خواهد شد و اگر در دو طرف مذاکره باشد، آن مذاکره، به طور قریب به یقین، به «گفتگو» ختم خواهد شد:

تواضع
تحقیق و ارزیابی
جانبداری از حق
عاطفه عقلانی
امید
صبر در مقابل سختی‌ها
حلم و بردباری
خیرخواهی
شجاعت
وقار
حسن‌ظن
دوستی خالصانه
خوش‌رفتاری
انصاف
آزادی انسانی = حریّت
صدق و راستی بجا
علم
کم‌گوئی

  • به نظر شما آیا زذایل و فضایل اخلاقی ما در این که یک «گفتگو» شکل نگیرد یا بگیرد موثر است؟ اگر جوابتان بله است، در صورت تمایل بنویسید که چه رذیلت‎‌های اخلاقی دیگری می‎‌توانند سدّ راه «گفتگو» باشند و چه فضیلت‎‌های اخلاقی دیگری می‎‌توانند به «گفتگو» کمک کنند؟
آخرین یادداشت‌‎ها:

گفتگو می‌کنم، پس هستم! (۳)

ماجرای زیبای آن مجله‌‌ای که دفتر مشق از آب درآمد!

دستور بده مرا تا ابد به خودت تبعید کنند!

گفتگو می‌کنم، پس هستم! (۲)

گفتگو می‌کنم، پس هستم! (۱)

یک درنگ بر هنگِ منگ و لنگِ فرهنگ! (۵) ?

یادداشت‎‌های پیشنهادی (به ترتیب قد!):

حجاب کمتر= آزار و اذیت بیشتر | اگر نهادها و ادارات بخواهند می‌توانند!

بینی کدام نماینده مجلس یا وزیر و مسئولی از پینوکیو درازتر هست؟

برادران لیلا: وقتی تمام ضعف ها پشت شعارها پنهان میشوند!

چیزهایی که درباره امر به معروف به ما نمیگن (بخش دوم)

چوپان گفت پول اسب را نمی‌خواهم؛ برو برای ایران بجنگ

مرزهای《کار خودشونه》 توسط اساتید براندازی جابجا شد!

این ور شکسته، اون ور شکسته، این منم که ورشکسته!

شیطان ماجرای عاشورا را برای نوجوانان روایت می‌کند

چشمه هایی که از وجودِت جاری هستند رو بشناس!

جامعه و رسانه؛ بی هدف، اپلیکیشن‌چرانی کنیم

محجبه بودن هم شجاعت میخواد در این زمونه!

آیا به شایستگی زندگی کرده‌ای؟ ایوان ایلیچ!

۵۰ سوال که در قیامت باید پاسخ دهیم

زن زندگی آزادی از دید یک بچه مهندس

هودی سیاه - یه نوجوانانه‌ی همیشگی

دعوت به چالش | روز یک آیه با ترجمه

فرصت‌ها که بگذرند، شایسته عذابیم!

منشور اتحاد ویرگول | قطعنامه 402

عزیز جان، شرمنده، امّا شما باختی!

برداشتن حجاب: آزادی یا اسارتی نو

کجای این زندگی راضی‌مون کرده؟

بوق به توان دو مساوی کافه پیانو

ای دنیا، داری زایمان می کنی؟

در مورد آیه《لا اکراه فی الدین》

چالش هفته | یک بیت شعر

ما را به خیر تو امید نیست..

من و رنج‌هایم، شما همه...

هر عکس، یک داستان....

وقتی شیطان بهم خندید!

این ریش و این قیچی!!!

چرا به ایران برگشتیم؟

فقط توپ‌مون افتاده

دیگربزرگ‌پنداری یا؟

ماجرای اعتیاد من!

اول مرا سیراب کن

من بدهکار توام

خاطرات تبلیغ

دشمن‌شناسی

ریسمان الهی

کارنامه ما !؟

جمع‌گریزی

گمگشته

عکس ~

پیله!

حُسن ختام: بخش‎هایی از کتاب «افسانه‌‎های تبای» نوشته‎‌ی «سوفوکلس»

کسانی هستند که گمان می‌برند تنها هوشیاران، تنها سخنوران و تنها خردمندانند، بازشان می‌‎کنند، تهی هستند. خردمند ننگ ندارد از دیگران بیاموزد و خطایش را دریابد. لجاجت از ابلهی است نه خردمندی. از درخت‌‎ها بیاموز، آن‌گاه که با جنبش طوفان هماهنگ گردند، نازکت‌ترین شاخساری به جا می‌ماند، ولی آنگاه که در برابر باد گردن افرازند از ریشه برکنده‌اند. هرگز دیده‌ای که دریانوردی کاردان باد را بشنود و بادبان را همچنان سخت بگذارد؟ و اگر چنین کند به زودی باید کشتی واژگون را در آب براند.