مقدمه:
حقیر یک اختلاف اساسی با امام (ره) دارم و اونم اینه که ایشون «ورزشکار نبود ولی ورزشکارا رو دوست داشت.» ولی بنده نه ورزشکارم و نه ورزشکارا رو دوست دارم. قبلاً هم نظرم رو در مورد ورزش نوشتم:
طرفدار کدوم تیم هستی؟
وقتی این سوال رو ازم میپرسند، جواب میدم: «طرفدار هیچ تیمی نیستم ولی نمیدونم چرا پرسپولیس که میبره، خیلی خوشحال میشم!»
آخرش ما نفهمیدیم، تو ورزش رو دوست داری یا نه؟
چند وقت پیش با یک بنده خدایی در مورد ورزش، بحثی در گرفت. بخشی از نظر خودم در مورد ورزش که توی این بحث، مطرح کردم رو اینجا مینویسم تا در معرض قضاوت شما هم قرار بگیره. قبل از این خدمت شما عرض کنم که هیچ اصراری بر درستی نظرم ندارم و به شدّت آمادگی تحمّل هرگونه نظر مخالفی رو دارم.
ببینید یه زمونی بشر هر کاری میکرد، به خودی خود، ورزش بود. زمانی بشر برای سیر کردن شکمش مجبور بود کلی سگدو بزنه. همین سگدو زدنها باعث میشد که بدن ورزیدهای داشته باشن. بگذریم که این بند ورزیده خیلی هم به دردشون نمیخورد و چیزی نمیگذشت که خودشون و سیکس پک ارگانیکشون(!)، طعمهی یه جونور ورزیدهتر از خودشون میشدند.
تموم بدبختیها از جایی شروع شد که بشر سگدوزن و کوچنشین، یکجانشین شد. یکجانشین شدن همانا و بروز و ظهور گشادبازی و مشکلات جسمی همانا. بشر که یکجانشین و متمدن شد، دور خودش یه دیوار کشید و بالای سرش یه سقف گذاشت. این دیوارها و سقفها باعث شدند که بشر دیگه نتونه اونجوری که باید و شاید جنب و جوش داشته باشه. چیزی نگذشت که علم خیلی پیشرفت کرد. برای گشادها، کلّی قرص و دارو، ساخته شد. برای اونایی هم که تکامل داروینی نتونسته بود روی ژن سگدو زدنشون تاثیر بذاره، نشستند فکر کردند و یه چیزی به نام "ورزش" درست کردند.
حالا بشر به جای دویدن توی کوه و صحرا و جنگل، روی تردمیل آهنی میدوه، حالا بشر به جای شنا کردن توی دریا، روی زمین خشک، شنا میره! حالا بشر کلّی متحوّل شده!
امّا بیاییم با خودمون روراست باشیم. به نظر شما نمیشه ترتیبی داد تا این همه انرژییی که صرف پشتک وارو زدنها، مشت و لگدپرانیها و زور زدنهای افراطی، از چارچوب خارج شده، بیهوده و بیفایده، میشه، یه جایی صرف بشه که دوزار بیارزه؟ آیا نمیشه توی هر محلّهای، به جای این باشگاههایی که توی خیلیهاشون، اتفاقهای همچون جالبی هم نمیافته، گروههایی تشکیل داد که اعضاش ساعتهایی از وقتشون رو صرف کارهایی مثل کشاورزی، باغبونی، دامداری و یا فعالیتهایی کنند که در کنار کسب سلامتی، تهش یه چیزی در بیاد که دوزار به درد مردم و مملکت بخوره. یه چیزی تو مایههای گروههای جهادی ولی گستردهتر، بومیتر یا محلّیتر و مردمیتر.
به نظر شما اگر این همه انرژی که بیهوده داره تلف میشه، در قالب گروههای داوطلبانه توی هر محلّه، صرف کارهای مثمر و به درد بخوری برای همون محلّه بشه، شاهد چه اتفاقهای خوبی خواهیم بود؟ مثلاً گروههایی تحت عنوان «هم محلّی سلام!». گروههایی که به هیچ ارگان و سازمانی وابسته نباشن. گروههایی که روی پای خودشون بایستند و کاملاً از مردم هر محلّه و برای همان محلّه، تشکیل بشن. توی محلّهی شما پیرمرد و پیرزنی زندگی نمیکنند که خونهشون نیاز به تعمیر اساسی داشته باشه؟ توی محلّهی شما میوهفروش پیری نیست که نیاز به کمک داشته باشه؟ توی محلّهی شما باغبونی نیست که دستِ تنها باشه؟ توی محلّهی شما یه زمین افتاده نیست که در انتظار گلستان شدن باشه؟!
خدایی که خودش میفرماید من هیچ چیز را بیهوده نیافریدم. ما را هم بیهوده نیافریده. ما را نیافریده که انرژیمان را صرف بیهودگی کنیم. شاید بگویید کدام بیهودگی؟! ورزش برای سلامتی مفیده. بنده هم میگویم مفیده. ولی چرا این حرکتهایی که تحت نام ورزش انجام میدهیم را نباید تحت عنوان کاری انجام دهیم که هم به ورزش و تحرّک بینجامد، هم به خلق یک دنیای بهتر و قشنگتر؟
اسامی پُستهای حضور یافته در گاهنامه دستانداز-شماره ۱۹ و نام نویسندههای عزیزشون (تقریباً بدون ترتیب!):
خالکوبی اجباری! اثر سیبک
«خاطرت هست؟!» اثر نگین
کاش سهشنبه بودم. (+ خالکوبی اجباری) اثر Miya
خالکوبی اجباری! اثر سادات
چقد خوبه که هستی :) اثر dark astronaut
من راپانزل نیستم... اثر dark astronaut
من راپانزل نیستم...(2) اثر dark astronaut
خاطرت هست(نسخهی اصلاح شده) اثر paree.s
به نام خدا پری هستم و در ویرگول چه می کنم؟ اثر paree.s
خوابگزار اعظم ? اثر Evil angel
زهرا، خاطرت هست؟ اثر حباب
خاطرتون هست؟ اثر E.M
دیوونه بازیامون یادتونه؟ اثر آلبالو ?
چقدر خوبه که هستی! اثر Sadra.M.P
چقدر خوبه که هستی! اثر Narges shahryari | نرگس شهریاری
چه خوبه که همدیگرو داریم! اثر Udin
خاطرت هست؟! اثر Udin
اگر دلت خوش باشه! اثر ♦ P⩑R§Δ ♦
امتحان کردنش سخته !!! اثر ♦ P⩑R§Δ ♦
خالکوبی اجباری(ویرایش شده) اثر ♦ P⩑R§Δ ♦
خاطرتان هست؟! اثر سیبک
چقد خوبه که هستی+تولدت مبارک اثر N.H.Z
بخت یارت باشه (what do you know about rolling down in the deep) اثر سـبا
چه خوبه که هستی! اثر عطیه اسکندری
یک فنجان اعتراض اثر سـبا
یه دوست خوب؟ اثر Miya
منو تغییر داد! اثر سیبک
خالکوبی اجباری اثر عطیه اسکندری
مستقیم! اثر س.مرتضی موسوی
دوست دارم جمعه باشم! اثر آنیتا
توجه!
تک موضوع گاهنامه دستانداز شماره ۲۰ :
تک موضوع گاهنامه بعدی را از همین الان اعلام میکنم تا یاران عزیزم مهلت بیشتری برای نوشتن و حضور در مسابقه دستانداز داشته باشند. امیدوارم با پایان یافتن کنکور و خارج شدن دوستان از محاصرهی شدید کتابهای درسی و کمکدرسی، شاهد حضور استقبال بیشتر دوستان گرامی باشم. هر چند اگر تنها یک نفر هم در این مسابقه شرکت کند، سعی میکنم در حد توانم، این مسابقه را ادامه دهم. باذناللّه.
این شما و این هم تک موضوع مسابقهی دستانداز تابستان ۱۴۰۰:
کلاژ نوشت!
"کلاژ نوشت": نوشتهای آزاد (طنز، تراژدی، اجتماعی، سیاسی و...) و بدون محدودیت است که در آن، اسامی و لینک پستهایی که خودتان تاکنون نوشتهاید و یا دوستانتان تا الان نوشتهاند، به صورت گزینشی، قرار داده میشود.
"کلاژ نوشت"، میتواند در دیده و خوانده شدن بیشترِ پستهایی که خودتان نوشتهاید یا دوستانتان نوشتهاند، بسیار موثر واقع شود.
با "کلاژ نوشت"، میتوانید حسِ خوش و نوستالژی پستهایی که قبلاً نوشتهاید یا خواندهاید را تجربه کنید. تجربهای که بدون شکّ، بسیار لذّتبخش خواهد بود.
یکی از بهترین مثالها برای این مسابقه، مطلب زیر است که خانم رجایی خوش ذوق و خوش قلم، با گزینش از پستهای متفاوت اعضای خانوادهی ویرگول نوشتهاند:
در صورتی که به توضیح بیشتری نیاز دارید، در قسمت نظرها، سوال کنید تا به شما پاسخ بدهم.
سه مطلب قبلیم:
اگر وقت داشتید به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: به نقل از کتاب «ادیان در خدمت انسان»، دومین جلد از مجموعه کتابهای در قلمرو اندیشه امام موسی صدر.
ادیان سرقت را حرام دانستهاند، زیرا سرقت غصب کردن نیروهای انسان و دستاوردهای این نیروهاست. این سرقت امروز به صورت استثمار و احتکار درآمده است و در پوشش پیشرفت صنعتی یا تامین نیازهای ساختگی و از طریق ابزارهای تولید بر انسان تحمیل میشود تا او اشتهای کاذبی احساس کند و بیشتر مصرف کند. امروز نیازها برخاسته از ذات انسانها نیست، بلکه، به یاری تبلیغاتِ وابسته به ابزارها و قدرتهای تولید خلق شدهاند. و اینگونه است که هر روز نیازی نو بر انسان تحمیل میشود و نیرو و توان او را به خود مشغول میکند. این نیازهای ساختگی مانع از آن میشود که انسان این تواناییها را در راهی که خود میخواهد صرف کند. و اینگونه میبینیم نیروهای مختلفی که مانع تواناییهای انساناند و آنها را نابود و پراکنده میگردانند، تحوّلی عمیق یافتهاند.
یا حق.