«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
اینا رو بخون(۶)+یک دلنوشته
دلنوشته:
ای بهار عزیز!
ای سبزی سرورانگیز!
ای پر تلاش ترین فصل ها!
از تو
معذرت می خواهیم
ما همگی نیک می دانیم
این
سردترین استقبال تاریخ(!)
جواب محبّت های تو نبود.
ما را ببخش
زیرا
از فصلی سرد
خانه نشین گشته ایم
و
گویی
زمستانی
در ما جامانده است!
تو
با دل پاک ات
برایمان دعا کن
تا شرمنده ی تابستان نشویم!
اینا رو بخون(۶)
طبقه بندی مطالب بر اساس زمانبندی:
یک دقیقه ای ها:
دو دقیقه ای ها:
سه دقیقه ای ها:
چهار دقیقه ای ها:
پنج دقیقه ای ها:
شش دقیقه ای ها و بیشتر:
اینا رو بخون هایی که پیش از این منتشر شده اند:
اینا رو بخون (۱) ، (۲) ، (۳) ، (۴) و (۵)
مطالبی که دوستان عزیز تاکنون با موضوع یا هشتگ «خیالیدن» و برای مسابقه اسفند منتشر کرده اند:
یک نکته: خواهش می کنم قرار دادن هشتگ های «حال خوبتو با من تقسیم کن» و «خیالیدن» را فراموش نکنید!
نکته:
خواهش می کنم در زیر پست های «اینا رو بخون»، اگر خواستید نظری بنویسید، فقط درباره پست هایی که معرفی کردم، و خطاب به نویسنده های خوبشون و یا نقل کننده های مهربونشون(!)، بنویسید. دمتون گرم.
مطلب قبلیم:
یادش به خیر: مطلب زیر را در تاریخ ۲۸ دی ۱۳۹۶ منتشر کردم:
نام مطلب بعدی (به شرط حیات و دور ماندن از ممات):
مواد مخدّر چه جوری مخمون رو تعطیل می کنه!
چکیده: گپی جدّی در مورد تاثیر مواد مخدّر بر مغز و بررسی طنزآمیز تاثیر مواد مخدّر بر روی یک نقاش مشهور.
حُسن ختام: به نقل از «تذکرة الاولیاء» عطار نیشابوری:
ابوالحسن خرقانی می گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...!
اول:مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!
او گفت؛ای شیخ ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد...!
دوم:مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت...
به او گفتم؛قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت؛من بلغزم باکی نیست...
به هوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید...
سوم:کودکی دیدم که چراغی در دست داشت.
گفتم؛این روشنایی را از کجا آورده ای؟!
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و
گفت؛تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟!
چهارم:زنی بسیار زیبا که در حال خشم از شوهرش شکایت می کرد!
گفتم؛اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن!
گفت؛من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بی خود شده ام که از خود خبرم نیست،تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری ؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینا رو بخون(۷)+یک دلنوشته
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینا رو بخون(۸)+شرحی کوتاه بر قدمت عبارت«مَکُش مرگِ ما»
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینا رو بخون(۵)