توجه:
هنوز وقتی متنی را در لپتاب یا رایانهی شخصی مینویسی و هیچ اشکالی ندارد، در گوشی همراه کاربران، با حذف نیمفاصلهها نمایش داده میشود. هر یادداشتی که طبق عادت در لپتاپ قدیمیام مینویسم را باید دوباره بروم و با کور کردن چشمانم، از داخل گوشی هم اصلاح کنم. این یادداشت به نشانهی اعتراض، از داخل گوشی اصلاح نشد. وگرنه برای کسی که نود شب پُست سر هم این کار را کرده است، این یک شب دردی را دوا نمیکند. پیشاپیش از مخاطبان عزیزی که این یادداشت را از طریق گوشی همراهشان میخوانند، عذر میخواهم.
مقدّمه:
داشتم به عبارت «دنبالکننده» فکر میکردم و به این که عبارت مذکور در بین ما ایرانیها کاربردهای زیادی دارد:
کسی که دنبالش میکنیم تا ببینیم دوباره چه زری زده است که دوست نداریم و پدرش را در بیاوریم! (فضای مجازی)
کسی که دنبالش میکنیم تا تمام حرفهای خواندنی او را که معمولاً دوست داریم را بخوانیم! (فضای مجازی)
کسی یا چیزی را گم میکنیم دنبالش میکنیم تا بلکه بتوانیم پیدایش کنیم! (فضای حقیقی)
یک نفر از دست ما فرار میکند و ما دنبالش میکنیم تا گمش نکنیم! (فضای حقیقی)
یک نفر میدود و ما دنبالش میکنیم تا یکوقت از او عقب نیفتیم! (فضای حقیقی)
در این یادداشت قصد دارم فهرست دوستانی که دنبال میکنم را بیاورم و یک حضور و غیاب ویرگول داشته باشم. دنبال کردنی که ابتدا به مفهوم «دنبال میکنم تا تمام حرفهای خواندنی او را که معمولاً دوست دارم را بخوانم.» بود و الان به مفهوم «دنبال میکنم تا بلکه بتوانم پیدایشان کنم» است.
برویم سراغ اصل مطلب:
متاسفانه غالب کسانی که دنبال میکنم یا دیگر نمینویسند و یا خیلی کم و قطرهچکانی مینویسند. برخی هم به یکباره حساب کاربری خود را حذف کردند و رفتند. حتّی بدون یک خداحافظی کوچک و کوتاه. برویم یک حضور و غیابی کنیم و ببینیم وضعیت چگونه است.
آخرین حضور: بعد از هفت ماه، فقط یک یادداشت تحت عنوان میخوام دوباره بنویسم.
آخرین حضور: دو ماه پیش، با یادداشت گلبول قرمز خسته.
آخرین حضور: یک هفته پیش، با یادداشت معرفی یک مشت کتاب (۲).
آخرین حضور: نه ماه پیش، با یادداشت یک نامه عاشقانه.
آخرین حضور: دو هفته پیش: با یادداشت برگردان انگلیسی «کادوی تولد»
آخرین حضور: چهار ماه پیش، با یادداشت بیماریِ جلسه یا سندرم نِشَستِ بیقرار!
آخرین حضور: بعد از یکسال، با دو یادداشت جیغ بنفش و تاریخ محبوبم.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و هر یکی دو روز یکبار یادداشتی منتشر میکنند.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه با انتشار به طور میانگین ماهی چهار یادداشت معمولاً کوتاه، حضور منظّمی دارند.
آخرین حضور: چهار ماه پیش، با یادداشت شعر | آدمدرد.
آخرین حضور: یکماه پیش با یادداشت جامعه ۶ طبقه: یک شاهکار و چند سوال.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و معمولاً هفتهای سه چهار یادداشت منتشر میکنند.
آخرین حضور: ده ماه پیش با یادداشت استقلال هزینه دارد.
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت بهترین های سال ۱۴٠٠.
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت سالسا.
آخرین حضور: چهار هفته پیش با یادداشت تنها با تو باید به قلب ناشناخته ها سفر کرد...
آخرین حضور: هشت ماه پیش با یادداشت ساکنِ اتاقِ تهِ راهرو.
آخرین حضور: هشت ماه پیش با یادداشت اعتماد به خودت چه چیزی برات میاره؟
آخرین حضور: ده ماه پیش با یادداشت مادری به نام پدر.
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت آتش زدن معنا ... دود کردن منطق.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت گل یا پوچ.
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت آرزو.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت سوگواری خدایان .
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت غُرهای (شاید) منطقی | قسمت اول.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت About time
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت اولین تجربه تدریس خصوصی من.
آخرین حضور: یک ماه پیش با یادداشت مثل مُرده ای که قاتلش را دیده باشد.
آخرین حضور: شش ماه پیش با یادداشت درونگرایی.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت بمونم یا برم؟
آخرین حضور: چهار هفته پیش با یادداشت دختری با مشکلات خاص.
آخرین حضور: سه هفته پیش با یادداشت نقدی بر کتاب ژرمینال اثر امیل زولا.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و معمولاً هفتهای سه چهار یادداشت منتشر میکنند. هر چند متاسّفانه به تازگی کمتر یادداشت عمومی مینویسند!
آخرین حضور: بعد از چهار ماه، با یادداشتی تحت عنوان امام رئوف رافتش رو بمن نشون داد.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت برترین هدف .
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت خاطرات محال شماله یادم بره :)
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت تسلیبخشیهای فلسفه | کمی احمق باشیم!
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و هر یکی دو روز یکبار یک یا چند یادداشت منتشر میکنند.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت من باختم، خیلی هم بد باختم و غرورم مرا به زمین زد.
آخرین حضور: بعد از دو هفته، فقط یک یادداشت تحت عنوان پرسه در شهر با یادِ فرهاد!
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت حس عجیب نیمه ماه! ?
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت نوشتههای پراکندهِ بیشتر.
آخرین حضور: یک ماه پیش با یادداشت جبر ساختاری.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت نازی نازی.
آخرین حضور: شش ماه پیش با یادداشت ۵ تا از قشنگ ترینهای عمرم در سالی که گذشت...
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت رازِ عصر.
آخرین حضور: بعد از سه هفته، با یادداشت تحت عنوان بیخوابی.
آخرین حضور: چهار هفته پیش، با یادداشت دربارهی ارزش کلمات.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضور دارند. گاهی یکی دو هفته وقفه دارند ولی باز هم برمیگردند و مینویسند.
آخرین حضور: بعد از دو هفته، با یادداشتی تحت عنوان مدرن وارفر 2|تکرار تاریخ؟
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری کم و بیش منظم و روتین دارند.
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت اقیانوس، تصویر یک کُل در جزء !
آخرین حضور: آخرین حضور: بعد از دو هفته، با یادداشتی تحت عنوان به پیشنهاد جناب دست انداز نوشتم از هر دری که توانستم!!!
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه در حال حاضر یکی از بهترین و منظّمترین نویسندگان این روزهای ویرگول هستند.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری کم و بیش منظم و روتین دارند.
آخرین حضور: چهار هفته پیش پیش با یادداشت کاش میشد پیش از گاه بدگوار مرگ، عزیزِ گوارِ عزیزان بود.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت چالش کتابخوانی طاقچه : داستان من.
نتیجه:
فقط نه نفر (شانزده درصد) از دوستانی که افتخار دنبال کردن نوشتههایشان را دارم، به طور منظّم و روتین مینویسند و باقی عزیزان متاسفانه از دو هفته تا یکسال غیبت دارند. برخی در حدّ گاهی نظری، حضور دارند و برخی انگار آب شده و در زمین فرو رفتهاند.
پیشنهاد:
شما هم اگر خواستید و مایل بودید این حضور و غیاب را برای پنجاه نفر از کسانی که آنها را دنبال میکنید انجام دهید تا به این طریق صدایمان را به آنها که خودشان و یادداشتهایشان را دوست داریم ولی مدّتها است که هیچ خبری ازشان نداریم، برسانیم.
درخواست:
در کنار اوضاع روزگار و دغدغههای جانسوز و فرصتسوز زمانه، نمیتوان منکر نقش کار به دستان عزیز ویرگول در غیبت کبرای دوستان شد. ویرگولی که بعد از پنج سال هنوز نتوانسته است راه حلّی برای سادهترین مشکلات خودش پیدا کند. هنوز وقتی متنی را در لپتاپ یا رایانهی شخصی مینویسی و هیچ اشکالی ندارد، در گوشی همراه کاربران، با حذف نیمفاصلهها نمایش داده میشود. هنوز وفور تبلیغات دارد پدر کاربران ویرگول را در میآورد. هنوز... بعد هم میخواهیم ملّت از ویرگول و یا حتی از مملکت مهاجرت نکنند.
دو یادداشت پیشین:
برای دستیابی به لینک آخرین و تنها دستهبندی نوشتههای دستانداز، میتوانید به این یادداشت مراجعه کنید.
اگر دوست داری بنویسی ولی نمیدونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایاننامهی دستانداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: