Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

در جستجوی کسانی که آن‎ها را در ویرگول دنبال می‎کنم!


توجه:

هنوز وقتی متنی را در لپ‌تاب یا رایانه‎ی شخصی می‌نویسی و هیچ اشکالی ندارد، در گوشی همراه کاربران، با حذف نیم‌فاصله‌ها نمایش داده می‌شود. هر یادداشتی که طبق عادت در لپ‎تاپ قدیمی‎ام می‎نویسم را باید دوباره بروم و با کور کردن چشمانم، از داخل گوشی هم اصلاح کنم. این یادداشت به نشانه‎ی اعتراض، از داخل گوشی اصلاح نشد. وگرنه‎ برای کسی که نود شب پُست سر هم این کار را کرده است، این یک شب دردی را دوا نمی‎کند. پیشاپیش از مخاطبان عزیزی که این یادداشت را از طریق گوشی همراهشان می‎خوانند، عذر می‌خواهم.

مقدّمه:

داشتم به عبارت «دنبال‎کننده» فکر می‎کردم و به این که عبارت مذکور در بین ما ایرانی‎ها کاربردهای زیادی دارد:

کسی که دنبالش می‎کنیم تا ببینیم دوباره چه زری زده است که دوست نداریم و پدرش را در بیاوریم! (فضای مجازی)
کسی که دنبالش می‎کنیم تا تمام حرفهای خواندنی او را که معمولاً دوست داریم را بخوانیم! (فضای مجازی)
کسی یا چیزی را گم می‎کنیم دنبالش می‎کنیم تا بلکه بتوانیم پیدایش کنیم! (فضای حقیقی)
یک نفر از دست ما فرار می‎کند و ما دنبالش می‎کنیم تا گمش نکنیم! (فضای حقیقی)
یک نفر می‎دود و ما دنبالش می‎کنیم تا یک‎وقت از او عقب نیفتیم! (فضای حقیقی)

در این یادداشت قصد دارم فهرست دوستانی که دنبال می‎کنم را بیاورم و یک حضور و غیاب ویرگول داشته باشم. دنبال کردنی که ابتدا به مفهوم «دنبال می‎کنم تا تمام حرف‌های خواندنی او را که معمولاً دوست دارم را بخوانم.» بود و الان به مفهوم «دنبال می‎کنم تا بلکه بتوانم پیدایشان کنم» است.

برویم سراغ اصل مطلب:

متاسفانه غالب کسانی که دنبال می‎کنم یا دیگر نمی‎نویسند و یا خیلی کم و قطره‌چکانی می‎نویسند. برخی هم به یکباره حساب کاربری خود را حذف کردند و رفتند. حتّی بدون یک خداحافظی کوچک و کوتاه. برویم یک حضور و غیابی کنیم و ببینیم وضعیت چگونه است.

آخرین حضور: بعد از هفت ماه، فقط یک یادداشت تحت عنوان می‌خوام دوباره بنویسم.
آخرین حضور: دو ماه پیش، با یادداشت گلبول قرمز خسته.
آخرین حضور: یک هفته پیش، با یادداشت معرفی یک مشت کتاب (۲).
آخرین حضور: نه ماه پیش، با یادداشت یک نامه عاشقانه.
آخرین حضور: دو هفته پیش: با یادداشت برگردان انگلیسی «کادوی تولد»
آخرین حضور: چهار ماه پیش، با یادداشت بیماریِ جلسه یا سندرم نِشَستِ بیقرار!
آخرین حضور: بعد از یکسال، با دو یادداشت جیغ بنفش و تاریخ محبوبم.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و هر یکی دو روز یک‎بار یادداشتی منتشر می‎کنند.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه با انتشار به طور میانگین ماهی چهار یادداشت معمولاً کوتاه، حضور منظّمی دارند.
آخرین حضور: چهار ماه پیش، با یادداشت شعر | آدم‌درد.
آخرین حضور: یکماه پیش با یادداشت جامعه ۶ طبقه: یک شاهکار و چند سوال.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و معمولاً هفته‎ای سه چهار یادداشت منتشر می‎کنند.
آخرین حضور: ده ماه پیش با یادداشت استقلال هزینه دارد.
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت بهترین های سال ۱۴٠٠.
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت سالسا.
آخرین حضور: چهار هفته پیش با یادداشت تنها با تو باید به قلب ناشناخته ها سفر کرد...
آخرین حضور: هشت ماه پیش با یادداشت ساکنِ اتاقِ تهِ راهرو.
آخرین حضور: هشت ماه پیش با یادداشت اعتماد به خودت چه چیزی برات میاره؟
آخرین حضور: ده ماه پیش با یادداشت مادری به نام پدر.
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت آتش زدن معنا ... دود کردن منطق.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت گل یا پوچ.
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت آرزو.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت سوگواری خدایان .
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت غُرهای (شاید) منطقی | قسمت اول.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت About time
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت اولین تجربه تدریس خصوصی من.
آخرین حضور: یک ماه پیش با یادداشت مثل مُرده ای که قاتلش را دیده باشد.
آخرین حضور: شش ماه پیش با یادداشت درونگرایی.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت بمونم یا برم؟
آخرین حضور: چهار هفته پیش با یادداشت دختری با مشکلات خاص.
آخرین حضور: سه هفته پیش با یادداشت نقدی بر کتاب ژرمینال اثر امیل زولا.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و معمولاً هفته‎ای سه چهار یادداشت منتشر می‎کنند. هر چند متاسّفانه به تازگی کمتر یادداشت عمومی می‎نویسند!
آخرین حضور: بعد از چهار ماه، با یادداشتی تحت عنوان امام رئوف رافتش رو بمن نشون داد.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت برترین هدف .
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت خاطرات محال شماله یادم بره :)
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت تسلی‌بخشی‌های فلسفه | کمی احمق باشیم!
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری منظّم و روتین دارند و هر یکی دو روز یک‎بار یک یا چند یادداشت منتشر می‎کنند.
آخرین حضور: چهار ماه پیش با یادداشت من باختم، خیلی هم بد باختم و غرورم مرا به زمین زد.
آخرین حضور: بعد از دو هفته، فقط یک یادداشت تحت عنوان پرسه در شهر با یادِ فرهاد!
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت حس عجیب نیمه ماه! ?
  • نفر چهل و یکم: Masih
آخرین حضور: سه ماه پیش با یادداشت نوشته‌های پراکندهِ بیشتر.
آخرین حضور: یک ماه پیش با یادداشت جبر ساختاری.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت نازی نازی.
آخرین حضور: شش ماه پیش با یادداشت ۵ تا از قشنگ ترین‌‏های عمرم در سالی که گذشت...
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت رازِ عصر.
آخرین حضور: بعد از سه هفته، با یادداشت تحت عنوان بی‌خوابی.
آخرین حضور: چهار هفته پیش، با یادداشت درباره‌ی ارزش کلمات.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضور دارند. گاهی یکی دو هفته وقفه دارند ولی باز هم برمی‎گردند و می‎نویسند.
آخرین حضور: بعد از دو هفته، با یادداشتی تحت عنوان مدرن وارفر 2|تکرار تاریخ؟
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری کم و بیش منظم و روتین دارند.
آخرین حضور: دو ماه پیش با یادداشت اقیانوس، تصویر یک کُل در جزء !
آخرین حضور: آخرین حضور: بعد از دو هفته، با یادداشتی تحت عنوان به پیشنهاد جناب دست انداز نوشتم از هر دری که توانستم!!!
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه در حال حاضر یکی از بهترین و منظّم‎ترین نویسندگان این روزهای ویرگول هستند.
آخرین حضور: ایشان خوشبختانه حضوری کم و بیش منظم و روتین دارند.
آخرین حضور: چهار هفته پیش پیش با یادداشت کاش می‌شد پیش از گاه بدگوار مرگ، عزیزِ گوارِ عزیزان بود.
آخرین حضور: دو هفته پیش با یادداشت چالش کتابخوانی طاقچه : داستان من.
حتماً تصاویر دیگری هم بودند، ولی این یکی چیز دیگری بود!
حتماً تصاویر دیگری هم بودند، ولی این یکی چیز دیگری بود!
نتیجه:

فقط نه نفر (شانزده درصد) از دوستانی که افتخار دنبال کردن نوشته‎هایشان را دارم، به طور منظّم و روتین می‎نویسند و باقی عزیزان متاسفانه از دو هفته تا یکسال غیبت دارند. برخی در حدّ گاهی نظری، حضور دارند و برخی انگار آب شده‌ و در زمین فرو رفته‎اند.

پیشنهاد:

شما هم اگر خواستید و مایل بودید این حضور و غیاب را برای پنجاه نفر از کسانی که آن‎ها را دنبال می‎کنید انجام دهید تا به این طریق صدایمان را به آن‎ها که خودشان و یادداشت‎هایشان را دوست داریم ولی مدّت‌ها است که هیچ خبری ازشان نداریم، برسانیم.

درخواست:

در کنار اوضاع روزگار و دغدغه‌های جانسوز و فرصت‎سوز زمانه، نمی‎توان منکر نقش کار به دستان عزیز ویرگول در غیبت کبرای دوستان شد. ویرگولی که بعد از پنج سال هنوز نتوانسته است راه حلّی برای ساده‌ترین مشکلات خودش پیدا کند. هنوز وقتی متنی را در لپ‌تاپ یا رایانه‎ی شخصی می‌نویسی و هیچ اشکالی ندارد، در گوشی همراه کاربران، با حذف نیم‌فاصله‌ها نمایش داده می‌شود. هنوز وفور تبلیغات دارد پدر کاربران ویرگول را در می‌آورد. هنوز... بعد هم می‌خواهیم ملّت از ویرگول و یا حتی از مملکت مهاجرت نکنند.

دو یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A8%DA%86%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81-%D8%B3%D9%87-dttpvqkq2178
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/+-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1:-%D8%A7%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%AA%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%87!-%F0%9F%A4%AC-np80ug8et1zo
برای دستیابی به لینک‎ آخرین و تنها دسته‌‎بندی نوشته‌‎های دست‌‎انداز، می‌توانید به این یادداشت مراجعه کنید.
اگر دوست داری بنویسی ولی نمی‌دونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایان‌نامه‌‌‌ی دست‌انداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام:
https://w7.aparat.com/v/nGTqF
حال خوبتو با من تقسیم کنحضور و غیابویرگولدست‌اندازچگونه فالور واقعی بگیریم و مخاطب جذب کنیم
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید